فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس

قسمت: 886

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل 886: خیانتی سرنوشت ساز"قسمت 1"
«فداکاری!»
وقتی بای زه‌مین کلمه فداکاری را فریاد زد، هاله‌ای عجیب و شیطانی از سنگ روحی که بر روی قبضه‌ی شمشیر بزرگ بود بیرون آمد. بلافاصله کل تیغه با نوعی مه قرمز خونین احاطه شد و بخشی از آن مه مانند ماری به‌دور بازوی راستش پیچید.
۵۰... ۱۰۰... ۱۵۰... ۲۰۰... ۲۵۰... ۳۰۰...
تنها در یک‌لحظه، 300 امتیاز از سلامتی‌اش کاهش یافت، اما او متوقف نشد.
سلامتی آماری نبود که بتوان با آن بازی کرد و دقیقاً به همین دلیل، فعال‌سازی دوم بای زه‌مین «احیای مجدد» اجازه نمی‌داد امتیازات به آمار سلامتی دست بزند. این به آن دلیل بود که امتیازات آمار سلامتی چیزی فراتر از نرخ بازیابی یا بازسازی را نشان می‌دادند؛ آن‌ها اساساً زندگی هر تکامل دهندهٔ روح بودند.
با مصرف امتیاز سلامتی، نه‌تنها روند بهبودی زخم‌ها به طرز محسوسی کند می‌شد، بلکه کاربر به‌مرور ضعیف‌تر می‌شد تا جایی که حتی باد هم می‌توانست آسیب مرگباری وارد کند.
تنها در عرض چند ثانیه، آمار سلامتی بای زه‌مین 500 امتیاز کاهش‌یافته بود!
زمانی که 500 امتیاز سلامتی که مهارت سرافینا به او اعطا کرده بود مصرف شد، بای زه‌مین بالاخره شمشیر حریص را متوقف کرد؛ در غیر این صورت، قبل از آنکه حتی مبارزه آغاز شود، خود را به کشتن می‌داد.
زیلوگ درحالی‌که با حیرت به کار بای زه‌مین نگاه می‌کرد، زیر لب گفت: «این بچه واقعاً دیوونست...» 
ازآنجاکه دو قدرت بزرگ هنوز درگیر نشده بودند، میدان نبرد نسبتاً آرام بود و به همین دلیل، همه حرف‌های زیلوگ را شنیدند.
«شاید به‌خاطر همین دیوونگی باشه که حتی با اینکه فقط یه تکامل دهنده روح مرتبه اول سطح پنجاهه، می‌تونه با آرگون بجنگه.» صدای می‌لین مانند مه رقیقی که از لب‌های بسته‌اش بیرون می‌آمد، در فضا پیچید. 
ارباب شیاطین به غبار خونینی که سلاح دشمن را احاطه کرده بود نگاه کرد و تنها با خیره‌شدن به آن، احساس سرمای عجیبی کرد.
نیشخندی زد: «هه.» و درحالی‌که چشمان سردش برق می‌زد، با صدایی آهسته گفت: «زره سایه»
بای زه‌مین با دقت به سایه‌های اطرافش که به شکلی عجیب حرکت می‌کردند و سپس ناپدید می‌شدند، نگاه کرد. این سایه‌ها با بدن ارباب شیاطین ادغام می‌شدند و زرهی مستحکم، با خارهایی که قدرتی عظیمی را نمایان می‌کردند، پدید آوردند.
هاله‌ی ارباب شیاطین با پوشیده شدن بدنش توسط آن ذره افزایش یافت. لحظه‌ای بعد، او چندین مهارت را به طور هم‌زمان فعال کرد و این باعث شد تا هاله‌اش به گردابی از قدرت تبدیل شود که محیط اطرافش را در هم می‌شکست.
«تسلط تاریکی.»
«شعله‌های دنیای زیرین.»
«عذاب ابدی.»
«طغیان قدرت.»
«گام‌های سایه.»
تمام بدن ارباب شیاطین توسط هاله‌ای به سیاهی شب احاطه شد، گویی که هیچ نوری نمی‌توانست از آن عبور کند. قدرتش به طور ناگهانی به‌قدری افزایش یافت که حتی در حالتی که بی‌حرکت ایستاده بود، زمین زیر پایش شروع به فروپاشی کرد.
شمشیر بنفش نمادینش با شعله‌های سیاه عجیبی که به شعله‌های سیاه قبلی که دور شمشیر می‌رقصیدند، پیوستند و هاله‌اش را به سطح بالاتری رساند.
بای زه‌مین چشمانش را لحظه‌ای بست و وقتی آن‌ها را باز کرد، هیچ احساسی در چشمانش نمایان نبود؛ تنها آرامشی مطلق به چشم می‌آمد.
ارباب شیاطین می‌دانست که مقابله با دشمنی که خونسرد است، خطرناک است؛ اما جرئت نکرد بازی تحریک حریف مقابلش را شروع کند، آن هم پس از درسی که او در آخرین نبرد علیه بای زه‌مین آموخته بود که در آن قدرتش تنها با تحریک‌شدن به طور چشمگیری افزایش یافت.
آرگون تا حدی می‌دانست به لطف مهارت اراده خدای جنگ، فعال‌سازی دوم آن، تسلط جزئی خدای جنگ، قدرتمندتر شدن بای زه‌مین در هنگام عصبانیت آسان‌تر بود، اما این مسئله چیزی بود که دیری...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی