فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سازنده روح

قسمت: 1

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل اول: جزیره‌ی گمشده
نسیم تند دریا به صورت سانز سیلی می‌زد، اما نگاهش از افق دور نمی‌شد. کشتی در سکوتی عجیب به‌سوی جزیره‌ای پیش می‌رفت که روی هیچ نقشه‌ای ثبت نشده بود.
کانو، با صدایی هیجان‌زده فریاد زد:
«بچه‌ها، یه جزیره جلومونه! آماده پیاده‌شدن باشید!»
سانز با تردید جلو آمد.
«ای مرد، مطمئنی؟ همچین جایی تو هیچ نقشه‌ای نیست.»
کانو با لبخند اشاره کرد: «اصلاً بیا خودت ببین.»
سانز چشمانش را تنگ کرد، و در لحظه‌ای کوتاه، حیرت وجودش را در برگرفت.
«واقعاً؟ چطور ممکنه؟ ما... ما یه کشف بزرگ کردیم!»
سپس رو به بقیه فریاد زد: «همگی آماده بشید، بریم روی جزیره!»
او یک به یک اعضای گروه را صدا زد.
«پسرها: اسحاق، کانو، ناچ، پاگ، ارون. دخترها: کولی، هانا، پاری، الین، آرمیتا. همه هستید؟»
صدایی متحد از دل جمع برخاست: «بله!»
سانز، جدی و قاطع، گفت:
«خب، می‌ریم روی سطح جزیره. تجهیزات‌تون رو بردارید، حرکت می‌کنیم.»
با فرمان او، ده نفر در قاب روبه‌رو صف کشیدند؛ هر یک آماده، مسلح، و مشتاق.
سانز ادامه داد:
«به پنج گروه دونفره تقسیم می‌شیم. اون قله رو می‌بینید؟ همون‌جا همدیگه رو ملاقات می‌کنیم.»
پاسخ‌شان، با اقتدار نظامی، طنین انداخت:
«بله، قربان!»
فصل دوم: سکوت پیش از سقوط
ساعتی از ورودشان به جزیره می‌گذشت. جزیره، خاموش و مرموز، گویی خود در حال نفس کشیدن بود. مهی رقیق، آرام آرام از زمین برمی‌خواست، و باد، دیگر بوی نمک دریا نمی‌داد. چیزی عوض شده بود.
سانز، ایستاده بر صخره‌ای مشرف به جزیره، با نگاهی خیره گفت:
«کانو، اینجا جو عجیبی نداره؟»
کانو ...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سازنده روح را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی