چپتر ۲۱۲۷ - چشمان

 نوآ نشست، اما در عین‌حال حواسش همچنان مشغول بررسی اتاق و محوطه‌ی طبقه چهارم بود. همه‌چیز خاص به‌نظر می‌رسید. خانه دو لایه داشت که با مجموعه‌ای گسترده از حکاکی‌ها به‌عنوآن چسب، متصل شده بودند. فضای داخلی آن از موادی در رتبه‌های آسمانی ساخته شده بود، درحالی­که پوشش بیرونی‌اش از موادی در رتبه‌های انسانی تشکیل شده بود.

حکاکی‌های بین این مواد که سطوح مختلفی داشتند از تأثیرگذاری آن‌ها بر یک‌دیگر جلوگیری می‌کردند. حتی فشار و بوی پارچه‌ی رتبه‌های آسمانی را مسدود کرده بودند تا زمانی که خانه درون صافی قرار داشت، هرج‌و‌مرجی در میان جانوران جادویی ایجاد نشود.

حال که خانه بیرون از صافی قرار داشت، در معرض هاله‌های سنگین همراهان نوآ قرار بود، اما حصاری روی سطح بیرونی آن ظاهر شده بود تا جلوی فشار را بگیرد. آن ساختمان می‌توانست در هر دو سوی سازه‌ی خارق‌العاده وجود داشته باشد و نوآ تازه داشت ویژگی‌هایش را درک می‌کرد.

ست چای، زیرانداز و حتی میز، همگی اشیاء آسمانی بودند که توانایی تحمل فشار را داشتند. اما مایع داخل فنجان بخاردارش و قوری، از موادی در رتبه‌های انسانی بودند. علاوه بر این‌ها، حکاکی‌های به‌خصوصی که نوآ روی دیوارهای خانه دیده بود، آنجا وجود نداشتند.

«چطور ممکنه کنار اشیاء آسمانی سالم بمونن؟» نوآ درحالی­که فنجان را برداشته بود و به مایع قهوه‌ای رنگی که درونش بود زل زده بود، با خود فکر کرد.

بویی که به مشامش رسیده بود، خوش‌آیند بود. غریزه‌اش به او می‌گفت که چای را بنوشد، اما همین موضوع باعث شد که بیشتر به وضعیت مشکوک شود.

چطور ممکن بود مایعی در رتبه‌های انسانی بتواند غریزه‌ی او را تحریک کند؟ چطور می‌توانست در حضورش دوام بیاورد؟ نوآ موجودی بود که صرفاً با وجودش خرابی ساطع می‌شد، اما این چای مقابل تأثیرش مقاوم بود. حتی درحالی­که هاله‌اش به طور مداوم از وجودش ساطع می‌شد، مایع داخل فنجان کوچک‌ترین لرزشی نداشت.

نوآ پس از گذاشتن فنجان پرسید: «چطور می‌تونم از این طبقه رد شم؟» 

«تا داغه بهتره چای رو بخوری،» پیرمرد پیشنهاد داد.

نوآ هیچ قصدی برای اطاعت از آن دستور نداشت. هزارتوی نفرین‌شده بیش از حد عجیب بود و بارها ثابت کرده بود که قادر است انتظارات و دانش انباشته‌ای را که او طی سال‌ها در دنیای برتر به دست آورده بود، واژگون کند.

گیاهان جادویی طبقه دوم می‌توانستند حتی تهذیب‌گران رتبه ۹ را آلوده کنند، حتی ب...