فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

رستگاری در جهنم

قسمت: 2

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
همچنان که نفس‌های پسر به تندی از سینه‌اش بیرون می‌آمد، بخاری از دهانش به آسمان سرد و سنگین می‌ریخت. آسمان، سنگین از ابرهای سفید و در حال بارش، گویی دنیا را در خود غرق کرده بود. بدن او از سرمای سخت، یخ زده بود، و توانایی تفکر را از دست داده بود. او دیگر نمی‌توانست احساس کند که پاهایش در کجا هستند، و انگار تمام وجودش به تدریج از دست می‌رفت. خواب، به آرامی از مرز آگاهی وارد می‌شد، اما در دلش، غریزه‌ای از ترس و هشدار وجود داشت. می‌دانست اگر چشمانش را ببندد، زندگی‌اش به پایان خواهد رسید، اما مرگ برای او به‌عنوان یک رهایی در نظر می‌رسید. با این حال، بدون آن‌که آگاه باشد، چشمانش بسته شد.
همچنان که هوشیاری خود را از دست می‌داد، ناگهان صدای کالسکه‌ای که به آرامی به سوی او می‌آمد، به گوشش رسید. کالسکه به محل رسیدن او توقف کرد و مردی با ردایی از خز حیوانات از آن پیاده شد. پسر، به طور ناخودآگاه، چشم‌هایش را بست و از هوش رفت. مدتی بعد، صدای سوختن شعله‌های آتش ...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب رستگاری در جهنم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی