فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

آخرین افسانه:طلوع سرنوشت

قسمت: 7

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
خب خب انگار یواش یواش آزمون بیابون شروع میشه ، یک هفته گذشته و آریان تا همین الانشم خوب دوام آورده ، کی فکرش رو هم میکرد که اون تخم سیاه بشه یکی از نادر ترین گونه های روی زمین ، گرگ شبح، ببینیم این دوتا چه میکنند»
در پایین جایی که شادولف و آریان بودند گرمای سوزان بیابان رو به افزایش بود و شن های طلایی این گرما رو افزایش میداد،رفته رفته تعداد مامولک ها و عقرب هایی که در اطراف آریان ظاهر میشد افزایش پیدا میکرد و مدام سعی به نزدیکی بیشتر میکردند.« شادولف حواست به اطرافت باشه فکر کنم دیگه وقتشه که این آزمون آمورنا خودش رو نشون بده!»دوساعت مثل آرامش قبل طوفان گذشت و بالاخره نبرد میان آریان و موجودات بیابان آغاز شد!«بابایی مواظب باش این موجودات سیاه کوچولو با شش تا پا خطرناکن اون دمشون زهر داره »«میدونم شادولف بهشون عقرب میگن ،باز ***روشکر که الان روزه وگرنه ممکن نبود که تو شب اینا رو ببینم،...»آریان برای لحظه کوتاهی ساکن میمونه و مبارزه رو به شادولف واگزار میکنه«خب اممم بهتره تمرکز کنم ، من منبع مانای کمی دارم برای همین اگه از تمام دریچه های مانا استفاده کنم درسته کل بدنم محافظت میشه اما قدرت تخریب حمله من کم میشه برای همین بیا کل مانای بدنم رو تنها به دست و کف پاهام هدایت کنم.......خیلی خب من یه تقویت کنندم نمیتونم جادوی بزرگ بزنم ولی مشت که میتونم!!، شادولف برو کنار!!!»آریان بعد مکث کوتاه و فریادی که به سمت شادولف کشید به سمت بالا پرید بعد با یک مشت به زمین کوبید مشت او حاوی درخشش قرمز رنگی بود که ...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب آخرین افسانه:طلوع سرنوشت را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی