فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم

قسمت: 199

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ۱۹۹:

بعد از این که چک کرد نفس کشیدنش آروم شده، کایل پتو رو کشید و کمی پایین‌تر آوردش، همین طور که نور ماه رو دید که روی پوست سفید و لطیفش انعکاس پیدا کرده، صورتش رو تماشا کرد.

در حینی که در سکوت به صورتش خیره شده بود، وقتی به اتفاقی که افتاد فکر کرد نگرانیش یواش یواش محو شد و گوشه‌ی لب‌هاش به شکل اخم پایین اومد. در واقع، فعالیت قبلی نواه چندش‌آور و مغرورانه بود ولی اون تصوری که کایل از نواه داشت رو نابود نکرد. اون هنوزم فکر میکرد نواه خیلی بانمکه. از همون موقعی که چشمش بهش خورد، نتونست جلوی خودش رو از فکر کردن بهش بگیره. وضعیتش به حدی رسیده بود که مهم نبود نواه چیکار میکنه، بازم براش خوشکله.

چند روز پیش، وقتی دید نواه داره کابوس می‌بینه، میخواست دستش رو دور نواه بپیچه. و امروز، میخواست اونو بو+س کنه.

در حالی که هیکل دراز کشیده و خوابیده‌ش رو میدید، قبل از این که احتیاط کنه و دهنش رو ببنده، دهنش رو باز کرد که چیزی بگه، احساسات بدون علتش و کلماتی که به نواه نگفته بود، از نوک زبونش ناپدید شدن.

موئل که پشت پرده‌های پنجره قایم شده بود و اونا رو تماشا میکرد، بالاخره از مکان قایم شدنش بیرون اومد و به طرف تخت رفت. اون به دست کایل زد و با حالت خوشحالی گفت:« عمو کایل، معنی آسمونی چیه؟»

کایل که جا خورده بود، دستش رو روی دهن موئل گذاشت و تا این که آروم بشه پلک زد. « هیس، بچه جون. نواه خوابیده.» بعد از این که این حرف رو زد، موئل رو توی دستش گرفت و بادقت از تخت پیاده شد، و آروم و بی‌سروصدا به طرف پنجره قدم برداشت. کایل موئل رو روی طاقچه‌ی پنجره قرار داد و در حالی که داشت فکر میکرد چه جوری باید جواب سوال معصومانه‌ی بچه رو بده، بهش نگاه کرد. بعد از چند لحظه، تصمیم گرفت اصلاً هیچ جوابی بهش نده.

کایل در ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی