فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم

قسمت: 189

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ۱۸۸:

صدای مالک مسافر خونه توی گوشش پیچید. «اول از همه، هزینه‌ی این جا ۹۰ پونده.»

کایل گفت:« بفرما. لطفاً غذا رو به اتاقمون بیارید.»

« خیله خب، ولی... نمیدونم. فکر نکنم اگه بهش دلداری ندین، لب به غذا بزنه.»

« ببخشید؟»

زن میانسالی که حالت چهره‌ی گرم و صمیمی‌ای داشت، همین طور که بهش پول خرد رو پس میداد، لبخندش رو قایم کرد و گفت:« فکر کنم همسرتون از شما جوون‌تر باشه، و هر چی جوون‌تر باشه بهتر هم میشه.»

جوون؟

پارک نواه فقط بیست و شیش سالش بود، و کایل بیست و هشت سالش بود. نواه دقیقاً از کایل جوون‌تر بود، ولی فکر نمیکرد انقدر سنش کمتر باشه که نیازی باشه کایل همچین حرفی رو از بقیه‌ی آدما بشنوه. ولی به طور عجیب غریبی، قانع شده بود. نواه جوون‌تر از سنش میزد.

ولی بازم یه جورایی غیر منصفانه بود. کایل سعی کرد با حالت رک و روراست اون سوءتفاهم رو تصحیح کنه، ولی مالک مسافر خونه با لبخند روشنی به حرفش ادامه داد. « قبل از این که بیاین با هم بحث کردین؟ حتی اگه با هم دعوا بکنین، این طوری سرکشی کردن کار خوبی نیست، شوهر جون. مخصوصاً وقتی پسرت داره دعوا رو تماشا می‌کنه.»

کایل قبل از این که این سوءتفاهم از کنترل خارج بشه، حرفش رو قطع کرد و گفت:« نه، یه لحظه صبر کنین. ما با هم ازدواج نکردیم.»

« اوه؟ امکان نداره، حتی با هم ازدواج هم نکردین...»

« میدونم دارین به چی فکر میکنین، ولی این پسر بچه، پسر من یا خانم نواه نیست. و خانم نواه هم فقط همنشین منه.» کایل فکر میکرد بهونه آوردن برای همچین سوءتفاهم بی‌فایده‌ای مسخره بود، ولی اون مالک مسافر خونه با جدیت زیادی به حرفش گوش میداد که کایل رو مجبور میکرد با این که حس آدمای احمق رو داره بیشتر براش وضعیتش رو توضیح بده. «ما فقط یه گروهیم، و قبل از این که بی...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی