فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم

قسمت: 85

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ۸۵: ماجرای پشت ناپدید شدن کایل

«خانم، حالتون خوبه؟»

نواه کمرش رو صاف کرد و دست مردی که داشت تلاش میکرد بهش کمک کنه رو پس زد. نمیتونست از ناراحتی چیزی بگه چون ممکن بود بقیه بشناسنش. نواه به طرف موئل که بین یه زوج مسنی گیر افتاده بود، قدم برداشت.

پیرزن در حالی که به آرومی سر بچه رو نوازش کرد، باهاش خداحافظی کرد:«اوه، مامانش اینجاس. خدانگهدار، فرشته‌ی چشم قرمزی!»

اگه وضعیتشون اون قدرا جدی نبود، نواه به اون اسم مستعار عجیب غریب میخندید. نواه که پشتش رو به زوج مسنی که داشتن با دستشون به اون دو نفر بای‌بای میکردن کرد، از موئل پرسید:«دنبالش گشتی؟ واقعاً هیچ جا نبود؟»

«نه نبود، من همه جای طبقه‌ی دوم رو گشتم.» موئل که سرش رو تکون میداد، لب و لوچه گرفت.

نواه ایش کرد و گفت:«این دیوونگیه... این مرد کجا میتونه رفته باشه؟» اگه ناپدید شدن کایل کار لنیا نباشه، مظنون‌های این ماجرا کمتر میشن. مجرمی که مسئول مرگ الیونورا آسیله، از سورنت دنبالمون کرده. اون کایل رو گرفته، و بی‌خیال من شده؟

«... نه.»

مسخره‌س که اون قاتل بخواد دنبال کایل باشه، حتی اگه این طور هم باشه، کایل بدون ایجاد آشوب دستگیر نمیشه. این احتمالش بیشتره که کایل اول اونو شناخته و دنبالش رفته.

تازه، لنیا میدونه کایل غیبش زده. وقتی نواه یه چشمه اونو دید، اونا مضطرب شدن و ترسیده بودن. این واضحه که کسی که دنبال لنیاس توی همین کشتیه. نکنه این همون فردیه که کایل دنبالش کرده؟

نواه ذهنش رو برای جور کردن تیکه‌های پازل کنار هم زیر و رو کرد، و خیلی زود به یه نتیجه رسید: قاتل الیونورا آسیل داره لنیا والتالیر رو هم هدف قرار می‌ده.

ولی نواه نمیتونست دلیلش رو بفهمه. کایل ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی