فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم

قسمت: 68

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ۶۸: اتاق ۷۰۱

 

پارک نواه و موئل توی اتاق لاکچری باتوآنو موندن، که برای دو نفرشون زیادی بزرگ بود.

جیرینگ. یه تکه آهن تو آسمون ملق زد و به کف دست اون مرد برگشت. آدریان شماره‌ای که روی در اتاق نوشته شده بود رو تأیید کرد. اتاق ۷۰۱.

آدریان دیده بود که بچه‌ی چشم قرمزی تنهایی از اتاق بیرون اومده و با خودش فکر کرد که این فرصت عالی‌ایه که پارک نواه رو بدون این که اون بچه مزاحمشون بشه ببینه.

آدریان اون تیکه آهن رو توی جای کلید در گذاشت و فوراً، شکل عوض کرد، و به الگوی جای کلید شکل گرفت. اون کلید رو این طرف و اون طرف چرخوند و در با صدای تیک باز شد.

آدریان با تصویر زنی که روی پهلوش عمیق خوابیده بود مواجه شد.

کل روز خودتو توی اتاقت حبس کرده بودی، به خاطر همینم تو فکر بودم که داری چیکار میکنی. حتماً تا حالا خوابت برده.

آدریان به طرف تختش نزدیک شد و در حالی که داشت به صورتش نگاه میکرد، همون جا سر جاش موند. اون یه پیشونی گرد و پهن داشت که محزون بود ولی مژه‌های بلند، دماغ سر بالا و لب‌های بازی داشت. گردن سفید و شونه‌های ظریفش با موهای زردآلویی مواجش پوشیده شده بود. مهم نبود از کدوم زاویه بهش نگاه کنه، اون زن دقیقاً شبیه معشو...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی