من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم
قسمت: 32
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت ۳۲: مجرم واقعی
نواه که به خاطر حرف بازپرس، چیزی به ذهنش نمییومد، با لکنت پرسید: «اون وقت چرا... چرا این طور فکر میکنی؟»
کایل لئونارد به روشنی توضیح داد: «مدارک مشخص کردن وقتی زمان بیرون اومدن از تخم نزدیک باشه، فرایند الگوپذیری انجام میشه. اون موقع، اژدها با انسانی که با تخم تماس داشته یکی میشه و ظرف یه ماه، اژدها یه نفر رو به عنوان اربابش انتخاب میکنه و ارتباطی که با بقیه داشته رو قطع میکنه.»
«اینو میدونم. ولی این موضوع چه ربطی به وضعیت فعلی من داره؟ من کسی بودم که به تخمش دست زدم.»
کایل لئونارد فوراً جملهی اونو رد کرد و گفت: «نه، خانم نواه، شما اولین کسی نبودین که به تخم اژدها دست زدین.»
«چی؟»
«گفتین کجا تخم رو پیدا کردین؟»
نواه ادامه داد: «گوشهی بازار.» اون وقت متوجه موضوع شد و مو به تنش سیخ شد.
من این حقیقت رو جا انداخته بودم. حتماً آدمایی که آوردنش این جا به تخم دست زدند، مگه اینکه خودش تنهایی این همه راه رو از پایتخت تا این جا قل خورده و اومده باشه!
بازپرس به موئل که داشت با دقت به حرفاشون گوش میداد، گفت: «تو گفتی قبل از اینکه از تخم بیرون بیای، صدای یه آدم رو شنیدی، درست میگم؟»
نواه تکرار...
کتابهای تصادفی


