فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم

قسمت: 31

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ۳۱: 2 ارباب اژدها

بعد از اینکه کایل لئونارد با خودش حساب کتاب کرد، در مورد احتمالاتی که در رابطه با اختلال نیروی جادویی‌ که توی بدن نواه وجود داشت بحث کرد.

او گفت: «2 تا احتمال هست که فعلاً می‌تونم در موردشون فکر کنم که بیشتر از بقیه‌ی احتمال‌ها معقوله. اولیش اینه ادعات درباره اینکه الیونورا آسیل نیستی واقعیت داره...»

نواه با اخم حرفش رو قطع کرد: «من دروغ نگفتم.»

«اگه می‌تونستی بهم مدرک دیگه‌ای نشون بدی یا برام شاهدی جور کنی، بدون معطلی حرفتو باور می‌کردم. به هر حال، اگه فکر کنیم ادعایی که می‌کنی واقعیت داره، دلیل اختلالات نیروی جادوئیت خودت هستی. چون توی بدنی که مال خودت نبوده تناسخ پیدا کردی، ممکنه نیروی جادویی داخل بدنت، نیروی جادویی که می‌خواد از خارج به بدنت نفوذ کنه رو رد می‌کنه.»

اوه، این چیزی که می‌گه کاملاً ممکنه.

از اونجایی که قبلاً نواه چنین اتفاقی رو تجربه نکرده بود، فکر می‌کرد کاملاً با بدن الیونورا آسیل سازگار شده. اما الان یه اژدها، که قدرتمندترین موجودیه که تا حالا بوجود اومده، ازش الگو...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب من یه اژدهای سیاه رو بزرگ کردم را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی