فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

برابر با بهشت : شیطان سایه

قسمت: 6

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت ششم : مرکز شهر

همزمان با باز شدن کادر سفید رنگ، آدریوس حس کرد اطلاعات زیادی در مورد سایه و نحوه‌ی بکارگیری آن درون مغزش جاری و ذخیره می‌شود، اطلاعاتی که تا دقایقی قبل وجود نداشت. بعد از مرور اطلاعات، آدریوس دستش را به سمت سایه‌ی میز دراز و شروع به تکان دادن دستش به چپ و راست کرد. همزمان با دست آدریوس، سایه‌ی ‌میز شروع به جان گرفتن کرد و به سرعت چیزی شبیه به بازوچه‌ای نوک تیز از درون سایه بلند شد که با جهت دست آدریوس، به چپ و راست حرکت می‌کرد. همچنین آدریوس متوجه حرکت مانای درون بدنش، و ارتباطش با بازوچه‌ای که از سایه ساخته بود و حتی سایه‌های اطرافش شد. سپس متوجه شده که ساخت بازوچه‌ی سایه یک مقدار مشخصی از مانایش را مصرف کرده است، ولی استفاده و حرکت دادنش مانایی مصرف نمی‌کند.

به بازوچه‌ی سایه‌ای که ساخته بود با تعجب و شگفتی نگاه کرد و لبخندی پهن بر صورتش نشست. در آن لحظه ‌به تنها چیزی که فکر می‌کرد استفاده از مهارت جدیدش در مبارزه با زامبی‌ها بود.

بعد از کمی سرگرم شدن با سایه‌های اطراف، آدریوس مهارتش را کنسل و سایه را به حالتی عادی برگرداند. که باعث شد حس کند مانای از دست رفته‌اش دوباره به آرامی پر می‌شود. سپس سراغ کریستال مهارت منطق سرد رفت و به سرعت اقدام به یادگیری‌اش کرد.

{شما با موفقیت منطق سرد (مهارت منفعل سطح متوسط) لول۹ را فرا گرفتید.}

اینبار مثل قبل آن درد شدید را حس نکرد، و فقط برای لحظه‌ای سر درد خفیفی در سرش نبض زد. بعد از یادگیری مهارت، آدریوس احساس می‌کرد که ذهنش بسیار آرام‌تر شده‌ است و تقریبا بیشتر استرسش را از دست داده بود. حتی ذهنش ناخودآگاه شروع به برسی وضعیت کرده بود، برای چند لحظه به این فکر کرد تا میراندا و دخترهایش را رها کند، که به آزادی کامل بتواند لول و مهارت‌هایش را ارتقا دهد. با اینحال آدریوس این فکر را به سرعت از ذهنش خارج کرد. او به میراندا قول داده بود تا زمانی که به منطقه‌ای امن برسند، از او و دخترهایش مراقبت کند و این کار را هم می‌کرد. هر چقدر هم که این تصمیم بی منطق و خطرناک باشد.

با اینحال منطق سرد مهارت خوبی بود، مخصوصا در این شرایط پر استرس و خطرناکی که دنیا دچارش شده بود.

در آخر سه کریستال گنجینه بر روی میز باقی ماند و امیدوار بود که یکی از گنجینه‌ها چیزی شبیه به سلاح باشد. اولین کریستال را با انتقال مانا به درون کریستال باز کرد. نوری سفید اتاق نشیمن را پر کرد، کریستال تبدیل به ماده‌ای گاز مانند شد و شروع به شکل گرفتن کرد و طی چند ثانیه از گازی بی‌شکل تبدیل به یک جفت پوتین مشکی شد.

آدریوس یکی از پوتین‌ها را در دست گرفت و به ماهیتش فکر کرد.

{پوتین قدم‌های باد(گنجینه‌ی سطح پایه): این پوتین بسیار سبک ولی مقاوم است و با جذب مانا می‌تواند ترمیم شود. هنگام تجهیز، ۱۰+ واحد به آمار سرعت شما اضافه می‌کند.}

آدریوس چیزی که می‌دید را باور نمی‌کرد، کریستال کوچک تبدیل به یک جفت پوتین جادویی شده بود که نه تنها ده واحد به سرعتش اضافه می‌کرد، حتی می‌‌توانست با جذب مانا خودش را ترمیم کند. آدریوس به سرعت چکمه‌ها را پوشید. کا ظاهر بدی هم با شلوار جینش پیدا نکرند. ولی نکته‌ی مهم حس سبکی‌ای بود که با پوشیدن پوتین‌ها احساس می‌کرد. قطعا ده واحد سریع‌تر از قبل شده بود. یعنی در حال حاظر سه برابر سریع‌تر از یک انسان عادی قبل از تغییرات دنیا بود.

انگار بانوی شانس دوباره نگاهی به آدریوس انداخته بود. تا به این لحظه، مهارت‌ها و گنجینه‌ای که به دست آورده بود، کمک بزرگی در مبارزه‌های آینده‌اش می‌کردند و شرایط برایش به شدت ساده‌تر می‌شد.

با خوشحالی سراغ کریستال بعدی رفت، این کریستال هم مثل قبلی شروع به تابیدن نوری سفید کرد و سپس تبدیل به ماده‌ای شبیه به گاز شد و در نهایت شکل یک حلقه را به خود گرفت.

{حلقه‌ی شعله‌ی خون (گنجینه‌ی سطح پایه): این حلقه به دارنده‌اش این قابلیت را می‌دهد تا با شعله‌ی قرمز احظار شده توسط حلقه، یکی از حملاتش را بپوشاند. شعله‌ی احظار شده از خون حریف بعنوان سوخت استفاده می‌کند. قدرت شعله‌ی احظار شده با مانا و جادوی کاربر رابطه‌ی مستقیم دارد. شعله‌ی احظار شده هیچ گونه آ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب برابر با بهشت : شیطان سایه را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی