نفرین زنجیرها
قسمت: 2
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
در حالی که گارد سلطنتی و شورشیان در خیابانهای خونین شهر یکدیگر را به خاک و خون میکشیدند،نبردی دیگر در قلب کاخ باشکوه پادشاه جریان داشت؛ نبردی که سرنوشت جهان را رقم میزد. قهرمان انسانها برگزیده ای از سوی الهه با شمشیر مقدس خود که از قدرتی ماورایی برخوردار بود در برابر پادشاه نیمه الف ایستاده بود این شمشیر قادر بود هیولاهای عظیم الجثه را از پا درآورد اما حریف آن روز قهرمان نه یک غول بلکه پادشاهی بود که با نیرنگ و بی رحمی پنج قاره را به زانو درآورده و هزار سال بر جهان حکمرانی کرده بود.
پادشاه، مردی کوچک جثه اما سرشار از حیله و کینه از کودکی در میدانهای خونین پرورش یافته بود. کسی که هزاران دشمن را با دستان خود به خاک سپرده بود حالا در برابر مردی ایستاده بود که برای انتقام از او جانش را کف دست گرفته بود خشم نفرت و عطش انتقام قهرمان نیرویی ماورایی به او بخشیده بود.
چشمان پادشاه همچون شعله های سوزان کینه به قهرمان خیره شدند قهرمان با غریو خشم شمشیر مقدس را در دستانش محکم فشرد و با تمام قدرت به سوی پادشاه حمله ور شد شمشیر برق آسا به سمت پادشاه تابیده شد اما با حرکتی غیر قابل تصور پادشاه شمشیر را با دست خالی متوقف کرد و ضربه ای سهمگین به سینه قهرمان نواخت. قهرمان چند قدم
عقب رفت...
کتابهای تصادفی
