خون کور: پانیشرز
قسمت: 88
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
پیریسینگهای سیاه روی لالهی گوشش با نور ملایمی میدرخشیدند. پیرزن رو به رویش با نگاه در چشمان بیحوصلهی میکایلا در گوش دوستش نجوا کرد:
- نیگاش کن! همش تقصیر همین یانکیهاست که جوونامونو از راه به در کردن.
پیرزن کناری هم غر زد:
- آره والا با این چشای ورقلمبیده آبیش.نچنچنچ! دیگه همین مونده گوشاشونو عین خر تیز کنن!
میکایلا مجبور بود که غرغر دو پیرزن را تحمل کند تا به ایستگاه کابوکیچو برسد. پیرزن اولی با دیدن نگاه خیرهی میکایلا چشمان پیرش را تنگ کرد:
- نگا! چقد هم پرروعه!
میکایلا پوفی کشید و رویش را از پیرزنها برگرداند. چشمش به یک اکیپ دختر دبیرستانی افتاد که او را یواشکی با دستهایشان نشان میداد...
- نیگاش کن! همش تقصیر همین یانکیهاست که جوونامونو از راه به در کردن.
پیرزن کناری هم غر زد:
- آره والا با این چشای ورقلمبیده آبیش.نچنچنچ! دیگه همین مونده گوشاشونو عین خر تیز کنن!
میکایلا مجبور بود که غرغر دو پیرزن را تحمل کند تا به ایستگاه کابوکیچو برسد. پیرزن اولی با دیدن نگاه خیرهی میکایلا چشمان پیرش را تنگ کرد:
- نگا! چقد هم پرروعه!
میکایلا پوفی کشید و رویش را از پیرزنها برگرداند. چشمش به یک اکیپ دختر دبیرستانی افتاد که او را یواشکی با دستهایشان نشان میداد...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب خون کور: پانیشرز را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی
