خون کور: پانیشرز
قسمت: 89
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
میکایلا نگاهی به سر تا سر بار انداخت. همه چیز در غیابش به صورت عالی کنترل شده بود. سری به تأیید نشان داد. دختر پیشخدمت مو قهوهای دستش را دراز کرد و پیشخوان را نشان داد:
میکایلا دست در یک جیبش فرو برد و قدمقدم دنبال دختر پیشخدمت که آئویی نام داشت، رفت. آئویی به پشت پیشخوان چوبی رفت. نور بار آمایا ملایم کار شده بود تا به ترکیب تم چوبی قدیمی و مدرن بار بیاید. پشت آئویی بطریهای تیره و روشن در یک قفسه چوبی مربعی کار شده بودند. جامهای شیشهای براق، از دکور چوبی بالای پیشخوان آویزان بودند.
آئویی به سرعت دفتر بزرگ حساب و کتاب را جلوی میکایلا گذاشت. خونآشام با صبر و حوصله جلد قرمز رنگ را کنار زد و مشغول وارسی حساب و کتاب دو هفتهی غیابش شد. آئویی در برابرش معذ...
میکایلا دست در یک جیبش فرو برد و قدمقدم دنبال دختر پیشخدمت که آئویی نام داشت، رفت. آئویی به پشت پیشخوان چوبی رفت. نور بار آمایا ملایم کار شده بود تا به ترکیب تم چوبی قدیمی و مدرن بار بیاید. پشت آئویی بطریهای تیره و روشن در یک قفسه چوبی مربعی کار شده بودند. جامهای شیشهای براق، از دکور چوبی بالای پیشخوان آویزان بودند.
آئویی به سرعت دفتر بزرگ حساب و کتاب را جلوی میکایلا گذاشت. خونآشام با صبر و حوصله جلد قرمز رنگ را کنار زد و مشغول وارسی حساب و کتاب دو هفتهی غیابش شد. آئویی در برابرش معذ...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب خون کور: پانیشرز را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی
