خون کور: پانیشرز
قسمت: 84
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
رانمارو لبهای مردانهاش را روی هم فشرد. لبهای خشکش بهم چسبیده بودند. سوزومی بدون حرف با قدمهای پر از سردرگمی از اتاق بیرون رفت و در را پشت سرش بست. رانمارو سرش را به دیوار تکیه داد. سوزش دست و پایش شروع شده بود. اثر مسکن داشت از بین میرفت. رانمارو چشمان داغش را بست. کلمهای از میان گلوی خشکیدهاش بیرون ریخت:
- احمق!
شک نداشت که آن دخترک احمق قربانی آن هیولا شده است. اشکها راهشان را به زور از گوشهی چشمان کشیدهی رانمارو باز کردند. رانمارو سرش را پایین انداخت. سریع آن اشکها...
- احمق!
شک نداشت که آن دخترک احمق قربانی آن هیولا شده است. اشکها راهشان را به زور از گوشهی چشمان کشیدهی رانمارو باز کردند. رانمارو سرش را پایین انداخت. سریع آن اشکها...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب خون کور: پانیشرز را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

