خون کور: پانیشرز
قسمت: 57
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
خون در رگهای میکایلا یخ بست. چشمان آبیاش گشاد شد. اگر ریکی عامدانه او را رها کرده بود، پس مرگ مادر هانا نیز تقصیر او بود؟ محتویات معدهاش به هم میپیچید. دندانهای لرزان از خشم و نومیدیاش را به زحمت از هم گشود:
- تمام این مدت میدونستید که من زندهام؟
ریکی پا روی پا انداخت. ضربان قلب خونآشام آزمایشی بالا رفته بود و نوار دیجیتالی مغزش نشان میداد که در وضعیت مناسبی نیست. آهسته پلک زد:
- آره. خودم کاری کردم که احساس کنی بدون مشکل فرار کردی.
میکایلا حس میکرد که دیدگانش سیاهی میرود. تقصیر او بود که الیزابت کشته شد. به احتمال زیاد هم هانا و رانمارو زیر آزمایشات ظالمانهی VHO بودند. به چه جرمی؟ جرمشان این بود که به یک نمونهی آزمایشی فراری پناه داده بودند. چیزی مثل سنگ در معدهاش به وجود آمد. توخالی به سقف خیره مانده بود. عذاب وجدان گردن بل...
کتابهای تصادفی
