خون کور: پانیشرز
قسمت: 55
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
دست آکامه دردی نداشت اما وحشت بود که او را فلج میکرد. کورو دو طرف فک هیولا را گرفت و به زور باز کرد. چنگهایش را در بدن هیولای بیصدا فرو کرد و به دو طرف کشید. هیولا با صدای پاپ کوچکی ترکید. آکامه روی زمین به خودش میلرزید. کورو نگاهی رقتانگیز به ارباب جدیدش انداخت. اگر یکدندگی هیناتا نبود، آکامه این همه بدبختی به جان نمیخرید. کورو به دخترک لرزان کمک کرد تا آهسته بنشیند.
آکامه هیستریک میگریست. تا به حال چنین جانورانی را حتی در کتب درسی قبیله هم ندیده بود. کورو آهسته کمر آکامه را مالید و با آهی عمیق گفت:
- ارباب! اسم اون جونورا ماناایتا هست. باید بهتون بگم که از جک و جونورای دمدستی هست که همه جا پیدا میشن حتی تو دنیای آدما. چیز زیادی برای...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب خون کور: پانیشرز را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

