خون کور: پانیشرز
قسمت: 54
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
آکامه با چشمانی درشت مبهوت مانده بود. متوجه شد که پیراهنش خیس شده است. آهسته سر روحخوار را نوازش کرد. لبخندی معذب زد:
- آمـم... فکر کنم ولم کنی بهتر باشه!
کورو با دستپاچگی اربابش را رها کرد و مفش را با پشت آستین گرفت:
- ببخشید. یهویی احساساتی شدم.
آکامه ابروهایش را بالا انداخت:
- خب باید برگردیم دهکده؟
کورو سرش را محکم تکان داد:
- نه. مهروموم شیرو داره از بین میره. هر چی دورتر باشی بهتره.
آکامه به یاد منطقهی متروکهی آکیاما افتاد. اگر دست شیرو به آکامه نمیرسید حتماً به قبیلهاش آسیب میرسید. چه بسا کل قبیلهاش منقرض میشد. آکامه اخمی کرد و سرش را بالا آورد:
- من ...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب خون کور: پانیشرز را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی



