فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

خون کور: پانیشرز

قسمت: 45

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

پوزخندی روی لب‌های باریک ریکی شکل گرفت:

- تهدید تأثیر گذاری بود توله خون‌آشام.

میکایلا سمت ریکی خیز گرفت و پرید اما در این میان یک مشتری از مغازه‌ی سوشی‌فروشی درست وسط ریکی و میکایلا بیرون آمد. چشمانش از دیدن یک خون‌آشام گرد شد و فریادی وحشتزده از گلویش بیرون ریخت. میکایلا با آن مرد به زمین خورد و سرش را بالا آورد. ریکی با گام‌هایی بلند از بین دیوارها خودش را به سقف رسانده بود. میکایلا دندان‌هایش را روی هم فشرد:

- لعنت!

مرد وحشتزده و لال را رها نمود و با پنجه‌های قدرتمندش از دیوار بالا رفت. در مورد ریکی اشتباه فکر می‌کرد. او گمان می‌برد که ریکی یک انسان عادی است که فقط مغزی معیوب برای آزمایشات شیطانی دارد اما مشخص شد که او در زمینه‌ی هنرهای رزمی نیز دستی بر آتش دارد. از روی یک پشت‌بام پرید و دنبال ریکی دوید.

سرعت تخصص او بود. به ه...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب خون کور: پانیشرز را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی