خون کور: پانیشرز
قسمت: 44
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
چیبا از درون اتاق نیمه تاریکش پشت چند نمایشگر بزرگ روی صندلی گیمینگش چمباتمه زده بود. یک آبنبات چوبی در دهانش گذاشت. زیر چشمان سبزش گود رفته بود. انگشتانش بیوقفه روی کیبوردها میدویدند. برای هکری مثل او کاری نداشت که دوربینهای پلیس را هک کند و کنترل پلیس توکیو را به دست بگیرد. از داخل دوربین میتوانست میکایلا را ببیند که به طرز رقت باری دنبال ریکی میگشت. با دندانهای آسیابش آبنبات را شکاند و غر زد:
- چلاق! تو نمیخواد کار منو بهم یاد بدی.
میکایلا در گوشهای نفسزنان ایستاد و هنذفریاش را به گوشی متصل کرد. هنذفری را با دستپاچگی در گوشش فشرد:
- یه میونبر بده!
چیبا با حرص آبنبات را جوید و چند دوربین را چک کرد تا عاقبت ریکی را یافت که در حال وارد شدن به یک فروشگاه بود. به دوربینها فروشگاه متصل شد. ا...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب خون کور: پانیشرز را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی


