فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پسر بسته‌رسون و راز زیباترین دختر مدرسه

قسمت: 34

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل سی و چهارم

«صحبت از محبوب بودن شد...»

مینای دوباره با صدای بلند فریاد زد: «تو دوست پسر نداری شیزوکی چان؟ تو واقعاً بین پسرها محبوبی.»

«چی؟ نه، ندارم. من تا حالا دوست پسر نداشتم.»

«چی؟ امکان نداره!»

«من هیچ شایعه‌ای درباره‌ی رابطه‌‌ت نشنیدم. با این حال، هرچند وقت یه بار درباره‌ی پسرایی که رد کردی می‌شنوم.»

«اوه، همین چند وقت پیش یکی بود، مگه نه؟»

همم. هارومی احتمالا داره به اون پسری اشاره می‌کنه که شیزوکی درباره‌ش بهم گفته بود.

من چیزی درباره‌ش نمی‌دونستم، اما ظاهراً این یه شایعه‌ی داغ بین بقیه بوده.

«چرا باهاش بیرون نمی‌ری؟ تو که خیلی معروفی.»

«خب... آمم... من هنوز پسر مورد علاقه‌م رو پیدا نکردم...»

«واقعاً؟ تو آدم خیلی جدی‌ای هستی، شیزوکی چان.»

«چی...؟ ا-اینجوری نیست... اما...»

شیزوکی تو دردسر افتاده...

مطمئن نیستم داشتم به چی فکر می‌کردم، اما یکم برای اون احساس تاسف می‌کردم.

«نه، نه، چشمام بهم دروغ نمی‌گن! امروز دیگه مطمئن شدم. شیزوکی چان یه گال جدی با یه ظاهر باحال و قلبی مهربونه.»

«خب، درباره‌ی اون قسمت گال جدی...»

«می‌فهمم چی می‌گی، مینای. منم چند وقته که چشمم به شیزوکی چانه.»

«واو، سنبا کون، خیلی چندشی.»

«سنبا کون... تو هم...؟»

شیزوکی باید ترسیده باشه.

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پسر بسته‌رسون و راز زیباترین دختر مدرسه را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی