فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پسر بسته‌رسون و راز زیباترین دختر مدرسه

قسمت: 30

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل سی‌ام

جمعه شب بود و داشتم خودم رو واسه برنامه‌ی ناخوشایند فردا آماده می‌کردم.

تو اتاقم مشغول خوندن ریاضیات بودم که یهو گوشیم زنگ زد.

تلفنم به ندرت زنگ می‌زنه، مگه اینکه اون یارو، هارومی، بهم پیام بده.

و وقتی که این کارو می‌کنه، معمولا یه پیام بی‌اهمیته.

احتمالا این بارم همینطوره.

با اینکه اینطور فکر می‌کردم، اما باز هم گوشیم رو چک کردم.

دوتا پیام بود.

پس این بارم هارومیه؟

«ها...؟»

«این شیزوکیه، امروز وقتی داشتم قفسه‌ها رو تمیز می‌کردم، به طور اتفاقی کیسه‌ای رو پیدا کردم که آیدی تو روش بود، برای همین به دوستام اضافه کردمت.»

«خیلی ممنون.»

آها، آره، یادم اومد.

کاملا فراموشش کرده بودم.

در واقع، فکر می‌کردم قبلا اون رو دور انداخته باشه.

خب، فکر نمی‌کنم زیاد با شیزوکی در تماس باشم، ولی خوبه که اطلاعات تماسش رو بدونم.

با این حال، اینجوری نیست که مثل دفعه‌ی پیش دوباره یه وضعیت اورژانسی باشه.

اکانت شیزوکی رو به دوست‌هام اضافه کردم و بهش جواب دادم.

«سلام.»

حالا، بیا برگردیم سر درسمون.

احتمالا اون‌ها تو جلسه‌ی مطالعه سوال‌های زیادی ازم می‌پرسن، پس من باید امروز تا اونجا که می‌تونم خودم رو آماده کنم.

{دینگ دینگ}

«همم...»

یه پیام دیگه.

شاید باز هم شیزوکی باشه.

من بعداً بهش نگاه می‌کنم، اگه بخوام هر دفعه بهش جواب بدم، نم...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پسر بسته‌رسون و راز زیباترین دختر مدرسه را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی