فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

پسر بسته‌رسون و راز زیباترین دختر مدرسه

قسمت: 8

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل هشتم

شکلات و سادگی

خیلی زود پنجمین تحویل به شیزوکی اتفاق افتاد.

دقیقاً، چهار شب بعد بود.

من یه کیسه‌ی کاغذی حاوی چند دونات رو در یه جعبه‌ی طراحی‌شده‌ی خاص گذاشتم و طبق معمول به آپارتمان شیزوکی رفتم.

اما وقتی اون جلوی در اومد، کمی متفاوت با همیشه لباس پوشیده بود.

«زیاد نگاهم نکن...»

«چیزه، ببخشید... فقط فکر کردم ممکنه نظرت رو عوض کرده باشی.»

«اون...»

اون لباس مدرسه پوشیده و عینک نزده بود، اما به نظر نمی‌رسید که آرایشی داشته باشه.

علاوه بر این، مدل موهاش همونی بود که من تو اولین تحویل دیده بودم، موهایی بلند و بهم ریخته که روی چشم‌هاش می‌افتاد.

«فکر کردم که دیگه همین قدر باید کافی باشه، به هرحال، می‌خواستم بلافاصله بعد از رسیدن به خونه آرایشم رو پاک کنم.»

«متوجه‌م...»

موندم چی باعث شد که اون نظرش رو عوض کنه.

شاید چون تا حالا چندین بار برای تحویل بسته‌ش اینجا اومدم دیگه بهش عادت کرده، یا شاید هم تازه تونسته خودش رو قانع کنه.

من تا حالا صورت عادی شیزوکی رو ندیده بودم، اما اون هنوز هم یه دختر خوشگله.

حتی بدون آرایش، اون هنوز هم یه صورت ناز و مسحورکننده داره.

البته، هاله‌ی اون با شیزوکی‌ پر زرق‌وبرقی که تو مدرسه می‌بینم کاملا متفاوته.

اگه شیزوکی معمول یه دختر شاد و پرانرژی بود، الان اون شبیه یه زیباروی بالغ و معصومه.

فکر کنم اگه یه همچین ظاهر خوبی داشته باشی، هر چی که بپوشی باز هم خوب به نظر میای.

«اوه درسته...! اینترنتت چی شد؟ تونستی درستش کنی؟»

«آره! یه کابل جدید بهش وصل کردم و الان دیگه داره کار می‌کنه!»

...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب پسر بسته‌رسون و راز زیباترین دختر مدرسه را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی