فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

جوان‌ترین پسر استاد شمشیر

قسمت: 23

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

در حال حاضر، سه دانش‌آموز داخل دفتر گارون بودند. تمام آنها سفت و عصبی ایستاده بودند. گارون با نگاه کردن به نقشه‌ی روی دیوار، ماموریت را توضیح می‌داد.

«با توجه به نتایج عالی کلاس مبتدی امسال، این مأموریت به طور خاص به... آه، شما هم آمدید، ارباب جوان.»

با آمدن جین، گارون لبخند کم‌رنگی زد و تعظیم کرد.

با اینکه کلاس مبتدی معمولاً ماموریتی دریافت نمی‌کند، این اولین بار نبود که این مورد اتفاق می‌افتاد. در موارد نادری، اگر دانش‌آموزان کلاس مبتدی عملکرد و نتایج فوق‌العاده‌ای از خود نشان می‌د‌ادند، ماموریت صادر می‌شد.

دسته فعلی دانش‌آموزان کلاس مبتدی می‌توانستند رشد زیادی را نشان دهند، و به دلیل نفوذ جین، شایسته اعزام به مأموریت هستند.

در دوئل سال گذشته جین و بلاپ، ققط فرد آخر آموزش ندیده بود. با اینکه جین قصد چنین کاری را نداشت، ولی نبرد آن روز روی دانش‌آموزان تماشاگر تأثیر زیادی گذاشته بود.

{فرد آخر منظور از بلاپ بود که خودشو نشون داد.}

«گارون، مأموریتی به ما داده شده؟»

«بله، ارباب جوان. این مأموریت شامل ده دانش‌آموز کلاس مبتدی از جمله شما است.»

جین توجه خود را به نقشه جهان پشت گارون معطوف کرد.

نماد قرمز باید مقصد ماموریت باشد. آن مکان... جایی در نزدیکی پادشاهی ژان است.

پادشاهی ژان در نزدیکی سرزمین حیوانات وحشی بود. در واقع، در مجاورت مقر خطرناک‌ترین نژاد قبیله گرگ سفید قرار داشت. مسافران از آن منطقه دوری می‌کنند، ماجراجویان به آنجا سرازیر می‌شوند و مزدوران از آن متنفرند.

{یعنی خیلی جای خطرناکیه.}

«من همچنین با دانشجویانی که به طور موقت باغ شمشیرها را ترک کردند تماس گرفتم. ده نفر از جمله شما، ارباب جوان، شرکت می‌کنند. شما باید مأموریت را در دو گروه مختلف انجام بدهید.»

«تو ده شرکت کننده در کلاس مبتدی را به دو گروه تقسیم می‌کنی؟»

«در واقع. شما رهبر گروه 1 هستید ارباب جوان. گروه 2 توسط اسکات لیمون هدایت می‌شود.»

اسکات لیمون. در حالی که هنوز نتایج اعلام نشده بود، همه پیش‌بینی کردند که مسا یا اسکات نایب قهرمان کلاس مبتدی، پشت جین خواهند بود.

با این وجود، اسکات فقط در سطح شوالیه 2 ستاره است. اگر مأموریتی در نزدیکی پادشاهی ژان باشد، بسیار محتمل است که جانوران وحشی را درگیر کند ...

یک چیز سر جای خود نبود...

حتی با اینکه آنها دانش‌آموزان رانکاندل بودند، باز هم فقط افرادی تازه کار بین 14 تا 16 سال بودند. آنها گزینه‌ی مناسبی برای انجام مأموریتی مربوط به حیوانات وحشی نبودند.

یعنی یکی از خواهر و برادرهای من به گارون رشوه داده تا ما را مسئول یک ماموریت دشوار بگذارد؟ نه... با دیدن چهره مطمئن گارون، مطمئنم که پدر شخصاً به او دستور داده که این کار را انجام بدهد.

اما چرا سیرون این کار را می‌کند؟

خیلی شک دارم. یعنی به این دلیل است که به سولدرت وصل شدم یا به دلیل نمرات بالاست؟ در آن صورت… حادثه‌ی بلاپ احتمالاً به پدر منتقل شده. متوجه شدم. کم کم دارم می‌فهمم قضیه از چه قرار است.

جین با آرامش سر تکان داد.

«پس هر گروه باید متشکل از پنج نفر باشد. من با چه افرادی کار می‌کنم؟»

«بله بله. گروه 1 از بلاپ، فیلس، ادینگتون، سیرا و شما تشکیل شده ارباب جوان. گروه 2 از اسکات، مسا، کیکو، تایمونت و ژوشن تشکیل شده.»

با شنیدن نحوه‌ی گروهبندی، جین بلافاصله به نیت سیرون پی برد.

چهار فارغ‌التحصیل گروه او همه به استثنای بلاپ در رده متوسط ​​تا پایین در کلاس مبتدی قرار داشتند. بلاپ که با دوئل مقابل جین بیدار شده بود، اکنون بخشی از رده‌های میانی بالا بود.

از سوی دیگر، تیم اسکات متشکل از دانش‌آموزان درجه یک بود. تنها یک توضیح در پشت این تشکیل ناهموار گروه‌ها وجود داشت.

«پدر می‌خواد من را آزمایش کند. او می‌خواهد بررسی کند که آیا اصول من در هدایت افراد ضعیف وقتی که در این ماموریت هستم سست می‌شود؟»

در این صورت، مطمئناً این مأموریت مشکل‌ساز خواهد بود.

پس از متوجه قضیه شدن، جین دوباره سخن گفت: «خلاصه‌ای از مأموریت و عملیات به من بده.»

«ماموریت این است که در نزدیکی مرز جنوبی پادشاهی ژان جستجو کنیم. به نظر می‌رسد پسر یک سرمای...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جوان‌ترین پسر استاد شمشیر را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی