فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

خط خون

قسمت: 31

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

تا آن دو به زحمت چند لقمه فرو خوردند، صدای پچ‌پچ جمع سالن را فرا گرفت. آرمیلا تکه گوشتی را با چنگال برداشت و بالا گرفت.

- کسایی که ما رو این‌جا گیر اندختن، بهمون به چشم این گوشت نگاه می‌کنن.

چنگال را در ظرف غذا انداخت و ایستاد. چند قدم جلوتر رفت و ادامه داد:

- ما این‌‌جا پروار می‌شیم تا بعدا ذبح‌ِمون کنن و بخورن.

هورام هم بلند شد، کنار او ایستاد و دستش را روی شانه‌ی او گذاشت. آرمیلا برگشت وبا لبخندی به هورام دلگرمی داد ولی غم درون چشمانش فریاد می‌زد. به سمت جمعیت برگشتند و کسی فریاد زد:

- یعنی گوشتی که هر روز می‌خوریم...؟

مرد نتوانست جمله‌اش را کامل کند اما همه منظورش را فهمیدند و چهره در هم کشیدند. هورام خیالِ‌شان را آرام کرد.

- نه،گوشتی که ما می‌خوریم گوشت حیووناییه که پرورش می‌دیم.

به سقف نگاه کرد و گویی با خود حرف می‌زند، ادامه داد:

- ما رو با چیزی که خودمون رشد می‌دیم پروار می‌کنن.

دوباره به جمعیت نگاه گرد و آرمیلا گفت:

- شما به دو دلیل تو اون مزارع کار می‌کنین، اولیش برای پر کردن وقتتونه تا فرصت فکر کردن به چیزی رو نداشته باشین و دومیش اینه که بخشی از غذایی رو که می‌خورین، خودتون تولید کنین.

- پس چرا باید ورزش کنیم؟

لبخندی روی لبان هورام و نقش بست و جواب داد:

- دلیلش، مثل دلیل اول کار تو‌ مزارع و دامداریاست اما...

خنده‌ش از بین رفت و با صدای سردی ادامه داد:

- دلیل اصلیش اینه که صاحب این‌جا و مشتریاش، گوشت پر چربی دوست ندارن.

دوباره پشت میز نشستند و به غذا خیره شدند. امشب معده‌‌های‌ِشان سر ناسازگاری داشت و سعی داشت غذای فرو برده را پس بفرست. چشم از غذا گرفتند و سعی کردند به آشوب معده‌شان توجه‌ای نکنند. آرمیلا گفت:

- اونا سعی دارن ما رو با بزرگ کردن ماهیچه‌هامون چاق کنن و مقدار چربی عضلات‌ِمون رو هم استاندارد...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب خط خون را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی