قلعه ی شیطان
قسمت: 81
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
«آندد کمک نمیخوای؟»
دیدن پیام از سمت معروف ترین سلبریتی سرور باعث شوکه شدنه ناگهانی هازارد شد، اسکارلت با وجود گذشت یک ماه از شکست دادن کایا ملکه ساکیبوس به عنوان قویترین پادشاه شیطان شناخته میشد.
«کمک برای چی؟»
هازارد گیج بود برای چه باید اسکارلت از او بپرسد آیا کمک میخواهد یا نه؟
با آن به سرعت فهمید، اسکارلت باید از شرایط فعلی هازارد با خبر باشد و به عنوان فردی که قاره خود را کاملا فتح کرده بود بدنبال زمینی جدید برای دستیابی بود که او را به قاره مرکزی میکشاند، زمینی سه برابر بزرگتر از دومین قاره بزرگ سیاره، با آن او که نمیخواست مانند کایا از طریق دریا نیروهایش را عبور دهد به دنبال قلعهای قدرتمند بود که بتواند جای پای محکمی برای او در قاره جدید باشد، در این بین نیز یک پادشاه شیطان حماسهای تنها از نژاد آندد در محاصره دشمن از هر سمتی بود و گویا تمایل به همکاری داشت، چرا که تمایل شدیدی برای تشکیل اتحاد داشت، متفاوت با دو پادشاه شیطان که به تازگی در قاره مرکزی لنگر انداخته و با فتح خود نابودی به جا میگذاشتند.
«فکر نکنم توضیح کاملی نیاز باشه هازارد، قاره مرکزی برای اینکه تنهایی فتحش کنی بزرگه! از چیزی که فکر کنی هم بیشتر پادشاهان شیاطین در نزدیکیت اطلاعاتت رو لو دادن، تنها هزار سکه طلا و من حتی از وجود نیروهای حماسی در زیر قلعهات با خبر شدم!»
هازارد واقعا اگر میتوانست آهی میکشید، راه دادن دو پادشاه گابلین به قلعهاش بزرگترین اشتباهش بود اشتباهی که بعد او را مجبور به اجرای چندین سد جادویی برای پنهان کردن ساختمانها و نیروهایش کرد.
«اسکارلت، توی این یک سال ونیم زیاد توی چت بودی و چندین بار با هم چت کردیم، با اینحال فکر نکنم کاری برات کرده باشم که بخوای حال جبران کنی!»
«هازارد بهت که گفتم قاره مرکزی زیادی بزرگه نه برای تو، بلکه برای هر پادشاه شیطانی! تو هم باید حتی احساسش کرده باشی! نفس یک موجود بالای سطح افسانهای داخل قاره مرکزی وجود داره!»
هازارد درباره موجود گفته شده میدانست، چشم خدای مر...
کتابهای تصادفی



