قلعه ی شیطان
قسمت: 80
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
به سرعتی که هیچ کسی انتظارش را نداشت یکماه گذشت، در این بین اتفاقاتی افتاد چه اخبار سقوط پایتخت پادشاهی یخ که باعث ترس امپراتوری از عامل آن شد و باعث شد تا آرک دوک لنسولات استراتژی دفاعی را برگزیند.
چه در شهر جادو امپراتوری، تنها آکادمی تحت محافظت سپر جادویی قدرتمند در محاصره ارتش عظیم الفها بود و ارتش امپراتوری که به زودی به آنجا میرسید.
چه در جنوب و پادشاهی مرگ که خود را در برابر بحران جدی دید چرا که صدها اژدهای حماسی تاریک شروع به پیشروی به سمت قلمرو مرگ با صدها میلیون سرباز جناح تاریکی کرده بودند و تمام پادشاهان شیاطین نیز که قبلا خود را در زیر پرچم هازارد قرار داده بودند خیانت را برگزیده و حال همگی مهرههای پادشاه اژدهای تاریک شده بودند.
اگر چه این در جنوب بود در شمال قلمرو پادشاهی مرگ ارتش راهزنان و ساحرگان به سدی برخورد کرده و آن ازدحام ارتش لوت با سلاحهای جادویی قدرتمند و خبر نزدیک شدن صد هزار غول بود.
هازارد که حال در منگنهای بود و تنها در این جنگ حضور داشت ناامیدانه احضارهای خود را انجام میداد و حتی با داشتن پانصد مزدور بهشت مرگ و صد موجود حماسی آبیس جرعت حرکتی تهاجمی را نداشت، چرا که با بیرون آمدن از لانه خود احساس میکرد لانهاش دیگر توانایی دفاع خود را از دست خواهد تا آنکه پیامی برای او ارسال شد.
در جنوب آرتمیس با ارتشی از هشتاد غول جمجمه آبیس و لژیون کامل زرههای زنده موقعیت دفاعی را در ارتفاع نگه داشته و با دید قوی خود ارتش تاریکی را نگاه میکرد، یک هفته کامل گذشته و هیچ کدام حاضر نشدند اولین حرکت را آغاز کنند، با این حال اگر قرار بود ارتشی در ضرر باشد این مردگان نخواهند بود، چرا که بدون نیاز به غذا و استراحت تمام روز بر سر پستهای خود بودند، البته در این بین سی موجود حماسی بودند که تمام این روزها در چادر فرماندهی آرتمیس به بحث مشغول و هر ساعت این بحثها به نبرد ختم میشد که باعث نابودی چادر میشد.
تعداد دفعاتی که چادر تعمیر شده بود از دست آرتمیس خارج بود با اینحال او از وجود این سی موجود راضی بود چرا که هر کدام قدرتی بیشتر از آن پادشاه مرگ پیشین داشتند ولی هیچ کدام شخصیت پدرانه و فرماندهی او را نشان نمیدادند.
با آن آرتم...
کتابهای تصادفی


