فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

قلعه ی شیطان

قسمت: 18

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

ساعت‌ها می‌گذشت و هازارد در حال بررسی سنگ‌های مهارت بود، او نزدیک به پنج هزار سنگ مهارت داشت و شروع به یادگیری تمام مهارت‌های رزمی با سلاح کرده بود و احساس می‌کرد که حال می‌تواند خودش را خدای مهارت‌های رزمی در رتبه C بنامد زیرا که اکثر سطح مهارت‌ها در همین رتبه بود. از گرز گرفته تا خنجر، مهارت‌های جادویی نیز بسیار بود و ترجیح داد تمام آن‌ها را یاد بگیرد، جادوی عنصر یخ، آب، آتش، باد، زمین، نور، تاریکی، سرنوشت و کلی جادوی دیگر ولی همه در رتبه D بودند و تنها سنگ مهارت رتبه A متعلق به عنصر مقدس بود که عملا برای او غیر قابل استفاده بود زیرا به خودش نیز آسیب می‌رساند ولی باز هم تصمیم به جذب آن گرفت، مهارت‌هایی از قبیل شناسایی، نقشه برداری، راستی آزمایی، آهنگری، چوب بری، ترجمه و حتی اشعار و…

عملا هازارد دایرة المعارف شده بود ولی حتی با وجود مهارت‌ها باز هم باید تجربه‌ای قابل قبول برای کنترل آن می‌داشت، پس از اتمام سنگ مهارت‌ها و تکراری آن‌ها که سطح مهارت او را کمی ارتقا می‌داد شروع به آزمایش کرد.

جادوی تاریک اولین آن بود، این عنصر نزدیک‌ترین به جادوی مرگ بود و با ترشع آن شروع به ترمیم خودش کرد و با رضایتی در حال انجام این کار در تراس بالای قلعه خود بود، ارتفاع قلعه 800 متر بود و می‌توان گفت که تا کیلومترها را می‌توانست ببیند اگر کوه‌های سیاه قامت کشیده آسمان خراش دید او را محدود نمی‌کردند، تنها پس از ترمیم کامل استخوان‌هایش بود که متوجه شد دو دست شروع به نوازش شاخ‌هایی بلند پنجاه سانتی متری‌اش کرده بودند، با قد سه متری او آن دست‌ها در نظر او کوچک بودند، با برگشتن او مادیان را دید که کاملا بهبود یافته بود و به یکی از شاخ‌های او چسبیده بود، با قد صد و هشتاد سانتی متری او و وزن شصت کیلویی عملا وزنه‌ای برای خودش حساب می‌شد ولی شاخ شیطان و قدرت هازارد چیزی نبود که با چنین وزنی بلرزد، هازارد پس از اینکه دید مادیان برگشته است جادوی آهن خودش را فعال کرد و زنجیری از هیچ ظاهر شد و او را کامل در خود بست، مادیان در همان لحظه سعی در تکثیر را داشت ولی ضد جادو هازارد فعال شد با این حال عملکرد ضعیفی داشت و مادیان که به چهار مادیان تقسیم شده بود در اطراف او قرار گرفت، پس از آن شروع به نزدیک شدن کرد.

هازارد پس از مشاهده آن ترجیح داد دیگر مادیان را از هر نظر تهدید نکند تا بتواند مقاصد او را درک کند.

مادیان با نزدیک شدن و دیدن آنکه هازارد علاقه‌ای به حمله نشان نمی‌دهد به یکی برگشت و به جلوی هازارد رفت و به کاسه چشمان خالی او نگاه کرد، هازارد با دیدن نگاه مادیان متوجه اعمالش نمی‌شد ولی باعث شوکه شدنش شد مادیان شروع به بالا رفتن از صندلی عظیم در تراس کرد و در بغل او نشست، هازارد با دیدن آن احساس کرد که گویی کودک کوچک و بی‌پناهی به او پناه ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب قلعه ی شیطان را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی