فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

بدرود پرنسس

قسمت: 5

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

چپتر پنجم

او اصلا می‌فهمید که آماریس در اصل برای تحقیر آن‌ها چنین کلماتی را بر زبان آورده بود؟!

طردشدگان مغز هم نداشتند؟

نورهای شمع توسط آینه‌های اطراف دیوار‌ها، بر روی زمین سرد اتاق و دروازه منعکس می‌شد؛ آماریس با دیدن انعکاس نور‌ها، به بالا نگاه کرد؛ با انگشتان خود، از دوطرف، موهای خاکستری خود را پشت گوش‌ها فرستاد تا جلوی دیدش را نگیرد.

به سقف گنبدی شکل پر زرب و برق اتاق خیره شد؛ فرورفتگی سقف، پر از پستی و بلندی بود! تماما آینه‌کاری شده بود، و تنها درست وسط سقف، دایره‌ای براق و طلایی رنگ وجود داشت که صاف و ساده بود.

بیشتر از آنکه شکوه آنجا را حس کند، احساسی شوم و نحس در قلبش ریشه دواند؛ اگر چاره داشت همان لحظه از آنجا خارج می‌شد.

ولیعهد قدم برداشت و درست رو به رو و دو قدمی‌اش ایستاد؛ چون از ولیعهد کوتاه‌تر بود به همین دلیل سرش را بلند کرد تا صورت او را ببیند؛ همین که دید مرد بر زانو خم شد، سر و نگاه آماریس همراه او پایین آمد و قدمی به عقب برداشت.

- زمین اینجا سرده، پاهاتون اذیت نمی‌شه؟

در کمال تعجب مرد دست‌های خود را به سمت چکمه‌های نوک مربع سفید و ساده‌ی خود برد و آن‌ها در آورد؛ پاهایش مثل آماریس برهنه شد؛ درحالی که در هر دستش یک چکمه را ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب بدرود پرنسس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی