خون کور: خیزش محیل
قسمت: 16
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
صدای ضربان قلب ترسیدهی آسیلیوس، لبخند کم رمقی روی لبهای ریجس نشاند. خندههای عصبی آسیلیوس بیشتر شد:
- هه هه هه! اینطور نگید خانم جوان. بالاخره افراد مغرض همهجا پیدا میشه. همیشه یه سریا هستن که چشم دیدن من رو ندارن و بهم تهمت میزنن.
ریجس در حال و هوای خودش بود که متوجه شد هوا به شدت گرم و تحمل ناپذیر شده است. آب دهانش را با صدا قورت داد و به زور نفسی کشید. درخششی سرخ تاریکی دخمه را روشن کرد. تختهسنگ در حال آب شدن بود و گدازههایش پایین میریخت. ریجس سرش را تا جایی که توانس بالا آورد. اولین چیزی که دید، چهرهی ترسیده و مبهوت آسیلوس بود.
تکهای چوب با نوکی درخشان، سمت ریجس نشان...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب خون کور: خیزش محیل را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.