همه به غیر من بازگشته هستن
قسمت: 196
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۹۵
«دروازه داره باز میشه!؟»
[نشونههایی ازش وجود داره! باید عجله کنیم، همین الان باید بریم!]
ایلهان به تازگی ساخت بالها را به پایان رسانده بود، اما همان وقتی که طرح اولیه را ساخت، شبیه سازیهایی در مورد استفاده از آن انجام داده بود. بالهای پر تیغهای، ندای ویرانی، به طور طبیعی در تقویت مهارت جهش کاربرد داشت، اما هسته اصلی آن در موج ضربه بود.
موج ضربهای که او میتوانست با کنترل بالها به هر سمتی که میخواست رها کند. اگر میخواست، میتوانست آن را برای حمله به دشمنان به جلو بفرستد، اما کاربرد واقعیاش آن نبود.
«باشه، بریم!»
[وای، این توربو بوستر چیه؟]
هنگامی که ایلهان با استفاده از جهش و جهش دوباره به آسمان پرید، مانا را وارد بالها وارد کرد و موج ضربهای را به سمت عقب فعال کرد. بلافاصله بدن ایلهان در فاصله صد متری به جلو شلیک شد!
اگر مسیر نیروی دریافتی را به خوبی تنظیم میکرد، میتوانست با استفاده از حداکثر قدرت نیروی دفع شتاب بگیرد. شگفت انگیزترین واقعیت در مورد این موج ضربهای، نه شتاب ناگهانی آن بود و نه توانایی شتاب گرفتن.
این بود که میتوانست به جای زمین از موج شوک به عنوان تکیه گاه استفاده کند و باری دیگر جهش و جهش دوباره را اجرا کند! این برای کسی که نمیتوانست مانا را مدیریت کند غیرممکن بود!
[وای! چه کوفتیه؟ این خیلی خوبه!]
«واقعاً ابرخوبه!»
ایلهان در حالی که با ارسال یک موج شوک دوباره به جلو شتاب میگرفت، این واقعیت را تصدیق کرد. لیرا که نزدیک بود از یک انسان با آن بالهای خندهدار عقب بماند، بالهایش را تکان داد و به او نزدیک شد.
«وای، عالیه.»
او میتوانست جهت را با حرکت دادن بالها با خم کردن ماهیچههای پشت خود تغییر دهد، و حتی بدون تنش، به لطف بالها میتوانست آزادانه به اطراف حرکت کند.
اگرچه استفاده از اجیس به عنوان پایه برای پریدن چندان ناخوشایند نبود، اما این بسیار راحتتر و تقریباً سه برابر سریعتر بود.
قاطعانهترین تغییر این بود که دیدش تغییر کرده بود. هنگام دویدن با استفاده از جهش...
کتابهای تصادفی

