فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

همه به غیر من بازگشته هستن

قسمت: 100

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۹۹: تو، من، غریبهها - ۱۹

«این الان تعریف بود یا توهین. صبر کن، نه، توهینه، درسته؟»

[تو بی‌نهایت مغروری و به همون اندازه قدرت داری. حتی از تنهایی لذت می‌بری، پس اگر اژدها نیستی، چی هستی؟]

واقعا توهین بود!

[می‌فهمم. حالا که اینطور میگی، ما با ایده‌ی تو همراهی می‌کنیم. اما، در نهایت در یه مکان مشترک مبارزه خواهیم کرد. نژاد اژدهایی که دستورات ارتش شیاطین نابودگر رو دریافت کردن هم شروع به تجمع می‌کنن.]

ایل‌هان هم به همین موضوع فکر می‌کرد. رفتن به تنهایی در برابر صدها اژدها شبیه به تلاش برای شکستن یک صخره با تخم مرغ بود.

بدین ترتیب، مجبور شد با استفاده از تاکتیک ضربه و فرار، تعداد آنها را تا حد ممکن کاهش دهد و فقط وقتی احساس کرد این کار به تنهایی غیرممکن است، تصمیم گرفت با اژدهایان متعلق به باغ غروب همکاری کند.

«باشه، اون موقع، من دنبالتون می‌کنم.»

[در آخر.]

درست زمانی که ایل‌هان چند سنگ جادویی رده سوم را بیرون آورد و از رِتا خواست که سازند را فعال کند، اژدها دوباره به حرف آمد:

[اسم من لسیناست. میشه اسمتو بگی؟]

«ایل‌هان.»

[ایل‌هان. اسم خوبیه عالیه.]

به نظر می‌رسید لسینا حرف بیشتری برای زدن داشته باشد، اما رِتا ساختار را فعال کرد.

ایل‌هان بدون اینکه به عقب نگاه کند دستور انتقال را داد.

... و هنگامی که با یک اژدهای متحد دیگر ملاقات کرد، دوباره ساختار را فعال کرد.

«لعنتی، نمیشه موقع فعال کردن ساختار متحدان رو فیلتر کنی!؟»

[تو دنیا رو زیاد دست بالا گرفتی، ایل‌هان.]

[آم، بعدی اینطور نمیشه! فورا فعالش می‌کنم!]

با این حال، بعد از استفاده بیش از بیست سنگ جادویی دیگر توانست به یک اژدهای غیر متحد ضربه بزند، و این آخرین اژدهایی بود که به تنهایی حرکت می‌کرد.

[قتل رده چهارم ۹۵۸/۱۰۰۰]

«۴۲ تای دیگه.»

در حال جمع آوری جسد اژدها، ایل‌هان یک خونجوش را گاز گرفت.

«بنابراین از این به بعد، کلی در مقابل یکی میشه.»

مقدار بسیار زیاد خونجوش به ۵۰ لیتر کاهش یافته بود. پس از پیشرفت هنرهای نیزه‌ای، تعداد سپرها در حال حاضر تنها به ۲۰۰ عدد می‌رسید. البته بقیه وسایلش رو به راه بودند چون هر از چند گاهی آنها را تعمیر می‌کرد......

[قصد داری ساعت شنی ابدیت رو فعال کنی، ایل‌هان؟]

ایل‌هان جدی به این موضوع فکر کرد، اما در نهایت سرش را تکان داد.

«نه، اگر الان ازش استفاده کنم پشیمون میشم.»

[پس، تو هم همینطور فکر می‌کنی.]

«رِتا، بریم اژدهایانی با تهداد کمتر رو نابود کنیم.»

[متوجهم. گروه ۵ نفری کمترینه.]

«این بهترین چیزیه که داریم؟»

...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب همه به غیر من بازگشته هستن را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی