فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

همه به غیر من بازگشته هستن

قسمت: 45

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۴۴

گروه دومم رو انتخاب کردم (۷)

[قلب هیولای خفته‌ی کلاس دو ۵۰۰/۵۰۰]

[خون ترول ۵۰۰/۵۰۰ لیتر]

[خواب خوب ۱۰۰/۱۰۰ ساعت]

[سنگ جادوی هیولای کلاس سه ۱/۱]

یو ایل‌هان وقتی این متن رو دید، چشماش شروع به درخشیدن کرد. هیچ چیزی براش بیشتر از این اهمیت نداشت. زیبایی این لحظه حتی بیشتر از گرند کنیون بود.

«خوب حالا چی کار کنم؟»

[درست مثل به دست آوردن تجربه بعد از کشتن هیولا و ساخت وسیله با ماناس. حالا باید با این چیزایی که به دست آوردی، مهارت استراحتت رو تکامل بدی. چشمات رو ببند و تمرکز کن. درست همون کاری رو کن که وقتی میخواستی گروهت رو انتخاب کنی، انجام دادی.]

در چنین موقع‌هایی، یو ایل‌هان بی چون و چرا به ارتا گوش میداد. یو ایل‌هان آروم چشماش رو بست و تمرکز کرد.

همون لحظه، تمام چیزایی که توی کیفش بود رفتن تو هوا و سنگ جادوی رئیس ترول‌های کوهستان در وسط قرار گرفت و بقیه‌ی چیزها هم دورش. سنگ جادو از خودش نور داد و نورش همه چیز رو در برگرفت.

تبدیل تمام این چیزها به یه چیز جدید که یو ایل‌هان حتی تصورش رو هم نمیکرد، استقامت زیادی میخواست.

تکامل مهارت، زمانی ممکنه که مهارت به سطح ماکسیموم برسه. پس ارتا هم با هیجان به تکامل مهارت یو ایل‌هان نگاه کرد. چون این مهارت یه مهارت معمولی نبود و سطح سختی SSS داشت!

[تمام مواد تبدیل به یک سابقه‌ی واحد شدند.]

[سابقه را دریافت کردید. مهارت استراحت تکامل یافت.]

یو ایل‌هان حس کرد قلبش داره آتیش میگیره. درد عجیب و زیادی که تا حالا در طول عمرش حس نکرده بود، به بدنش وارد شد. انگار این تکامل روی وجود خودش تأثیر داشت.

[شما مهارت بازسازی عالی را به دست آوردید. بلافاصله بعد از دریافت شوک ضربه، شما از لحاظ بدنی قدرت فیزیکی و ذهنی خود را به دست می‌آورید. در سطح یک این مهارت میتوانید انگشت خود را پس از قطع شدن دوباره رشد دهید. اگر یک بار از این مهارت استفاده کردید، تا زمانی که از طریق استراحت کردن انرژی کافی به دست نیاوردید، نمیتوانید دوباره از آن استفاده کنید. توانایی‌های اصلی این مهارت بعد از تکامل هم فعال هستند.]

«ببین، نگو که...»

[به دست آوردن یه مهارت با سختی EX مبارکت باشه!]

«میدونستم یه روزی اینو میگی.»

یو ایل‌هان یه آهی کشید.

باز رشد اعضای بدن چیز عالیه ولی شرایط ذهنیش برای بازفعال کردنش سخته.

بعدشم، الان فقط میتونه یه انگشت رو رشد بده و هنوز نمیدونست که اگه شمشیری به قلبش بخوره یا مغزش بپکه چقدر باید تمرین کنه تا به این مرحله برسه که اینا رو بازسازی کنه.

اما معلوم بود این مهارت منحصر به فردیه که باید برای ارتقائش درد و رنجی بدون پشیمونی بکشه.

«ببین چقدر مهارت مهمیه که تو هم انقدر روش تأکید داری.»

[حالا نظرت چیه؟ به دردت میخوره، نه؟]

«آره، خیلی.»

یو ایل‌هان وقتی دید ارتا انقدر مغرورانه صحبت میکنه، خندش گرفت و وایساد.

«خوب حالا بریم سراغ ارتقاء گروه؟»

سخت‌ترین شرط ارتقاء گروه یو ایل‌هان، کشتن یه هیولای کلاس سه با یه شبیه‌خون بود و چیز جدیدی براش نبود.

[ارتقاء به خدای مرگ تازه‌کار شرایط وحشتناکی داره. آخه کی دیگه به غیر تو میتونه بهش برسه؟]

«حتماً به خاطر همینه که برای من گذاشتنش. خیلی خوب، بریم ببینیم باید چی کنیم.»

[باشه.]

عقرب‌ها نمیتونستن به یو ایل‌هان حمله کنن، به خاطر همین پیداشون نبود. پس تنها کاری که یو ایل‌هان میتونست انجام بده شکار ترول بود.

ولی انگار الگوی حرکات ترول‌ها فرق کرده بود.

}ترول دنبال دشمنه.}

}ترول داره میره. ترول آرومه.}

}ترول اومد، ترول اومد.}

»چشونه اینا؟ چرا مثل بچه‌های راهنمایی که تابستونشون تموم شده خنگ میزنن؟»

ترول‌هایی که اوج فعالیتشون خوردن و خوابیدن بود، الان داشتن توی کوهستان راهپیمایی میکردن. ممکنه به خاطر این باشه که یو ایل‌هان رئیسشون رو کشته و اینام میخوان انتقام بگیرن!

}ترول میخواد...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب همه به غیر من بازگشته هستن را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی