فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

مصداق

قسمت: 4

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
قسمت چهارم دست‌هايم را از روي ميز برمي‌دارم و به روي گونه‌ام مـيزنم و بعـد بـا ذوق مي‌گويم: نكنه شاه مي‌خواد براي نوه اش عروس پيدا كنه؟ بدون اينكه بگذارم حرفي از دهان باز شـده‌ي سـركرده بـيرون بيايـد داد ميزنم: مامان، بيا ديگه. همين تازه شنيدم شاه دنبـال عـروس بـراي نـوه اشـه. ولي فكر كنم يا عروس سن بـالا بـراي نـوه ي دوازده سالشـون مي‌خـوان، يـا اينكه سنم توي سرشماري اشباه شده. با اين حرفم صداي چند تالاپي از داخل آشپزخانه آمد و بعد هم مادرم است كه درحال پيدا مي‌شود. انگار مضحكه ايي كه من راه انداخته بودم را باور كرده بود. گردني كه به سمت آشپزخانه كشيده بودم تا فرياد بزنم را صـاف ميكنم و منتظـر عـدم تأييد سركرده ميمانم. خنده ام گرفته بود. نميـدانم...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب مصداق را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی