مصداق
قسمت: 2
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت دوم
ميدانستم افسرده ام. گفته بودم افسـرده ام و جـواب گرفتـه بـودم آدم افسرده نميگويد افسرده است.
شكسته بودم. بـار هـا تـرك برداشـته بـودم.
بارها و بارها.
هيچ وقت مـنزوي نبـودم. دوسـتان زيـادي داشـتم و ميشـد من را آدم اجتمايياي خواند. حتي در آن زمانها هم همينطور بودم.
حـرف زيـاد مـيزدم، نيـاز داشـتم بـه حـرف زدن. و هيچ شـنونده اي نداشـتم. من گفتـه بـودم بـه كمـك نيـاز دارم. ولي كمكي نبـود.
صـدا هـا را ميشنيدم كه در سرم فرياد ميزدند و براي مسكوت كـردنش دسـت بـه تيـغ برده بودم.
اهي ميكشم. فكر كردن به چيزي كه بودم حالا فايده نداشت، چون نه نوجواني اينجا بود و نه اين دنيا آنجا بود.
بـا رسـيدن سـرباز هـا، سـريع پاهـايم را داخـل مياورم و روي ايـوان ميايستم تا از پله ها پايين بروم.
در چوبي ايوان را كه ميبندم به سمت چپ ميچرخم و چند تقــه ايي بــه در مي...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب مصداق را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی
