مصداق
قسمت: 1
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت اول
در هواي سردي كـه نفس آدم را بـه بخـار تبـديل ميكـرد، روي زمين ايوان خانه ايي قديمي نشسته بـودم و پاهـايم را از ارتفـاعش آويـزان كـرده بودم.
ابر هاي توي آسمان جلوي هرگونه سوسـوي نـور خورشـيد را گرفتـه بودند. با اينكه با بيخيالي اينجا نشسته بودم، با اينكه خودم را به ســكوت زده بودم چرا كه بارها و بارهـا ميدانسـتم اين اتفـاق مي افتـد، بـاز هم در درون، اضطرابي خورهي وجود شده بود و ذهنم را مختل ميكرد.
از جايي كه نشسته بودم، دود كوچك مشعلهارا ديدم.
داشـتند ميآمدند.
نميدانستم بايد از جايم تكان بخورم و به خانه بـروم يـا همـان جـا بمانم.
ازخودم پرسيدم اگر يك آدم عادي اينجا بود چه ميكرد؟!
اگــر كســي ميدانست سرباز ها قر...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب مصداق را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

