فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

تولد دوباره یک سوپراستار

قسمت: 21

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل21 گشنیز و ماهی مرکب

آن روز بای‌لانگ لباس زن نقش اول فیلم لی‌کوان‌کینگ را دریافت کرد. بعد از اینکه همه شخصیت‌های مهم فیلم لباس­شان را عوض کردند و در محل صف کشیدند، بای‌لانگ متوجه شد ژوکوان قصد چه کاری دارد.

اگر یک فیلم نمی­توانست از اسم بازیگر برای جلب مخاطب استفاده کند، روش­های دیگری هم برای تبلیغ آن وجود داشت، مانند یک طرح داستانی منحصر به فرد، جلوه­های ویژه یا کلیپ­های جالب. و برخی فیلم­ها بودند که اگر تماشاگران برداشت عمیقی از بازیگران نداشته باشند، لباس، فضا و قطعات آن را به یاد می­آورند. پس تا زمانی که بازیگران مناسب بودند، می­توان آن فیلم را موفقیت کوچک نامید.

"طلا" داستان شهریاری بود که در روزهای سخت سقوط کرده بود، همچنین خط داستانی غیرمعمولی درباره خیاطی داشت. قطعا ارزش سرگرمی و شادابی را به اندازه کافی داشت. اما چیزی که هنوز کم بود، یک عنصر بصری برای کمک به جذب مخاطب بود. به همین دلیل ژوکوان این بار این جلوه را انتخاب کرده بود.

به همین دلیل مراسم طبق معمول نه در یک هتل، بلکه در یک فروشگاه مبلمان برگزار شد.

به دلیل محدودیت بودجه، فروشگاه مبلمان انتخاب خوبی بود. در انبار انواع مختلفی از مبلمان‌های کلاس بالا وجود داشت و به نظر می­رسید یک اتاق نشیمن دوری است. لوسترهای بلورین و بزرگ، پرده­های نمادین به سبک قصر، صندلی­های پشتی دوزی شده، بالش­های حاشیه­دار و ... وجود داشت.

در ترکیب با لباس­های مجلل و حتی کمی پر زرق و برق بازیگران، به سرعت جلوه بصری ویژگی­های خاص فیلم را آشکار ساخت.

حتی نقش دوم زن شن‌آیرو، که نمی­شد گفت زیبایی عالی دارد، با جلوه اضافه شده لباس و پس زمینه، بسیار خیره کننده به نظر می­رسید. انبوهی از فرهای تاریخی پشت او آبشار زده و او لباس غربی از حریر سبز خزه­ای پوشیده، یک شال خز خاکستری، همراه با مجموعه­ای از مرواریدهای صورتی به تن داشت. به محض اینکه او ظاهر شد، دوربین­ها شروع به چشمک زدن کردند.

بای‌لانگ بلافاصله تغییر کرد. او زودتر به محل برگزاری رسیده بود. وقتی دید صورت شن‌آیرو در وضعیت ناخوشایندی یخ زده است. به آرامی لبخند زد و مانند یک خانوم جذاب، آرنج چپ خود را جلو برد.

این حرکت که از قبل تعیین نشده بود، باعث شد شن‌آیرو کمی مکث کند. چشمانش می­توانست کمک کند اما از روی بای‌لانگی که کت و دامنی به رنگ عمیق به تن داشت عبور کرده بود.

اندامش بلند و صاف و لبخندش خیرخواهانه بود. در داخل مجلس، زیر نور ملایم لوسترها، نگاه پائین بای‌لانگ لطیف و ظریف بود. درست مثل شخصیت فیلم که زمانی بالاتر از همه چیز بود. حتی اگر او حالا زمین خورده باشد، هنوز مانند چیزی شبیه یک افسانه ظاهر می­شود. این شخصیت اصلی لی کوان‌کینگ بود.

یک هفته بعد "بیرون طلا و یشم" مراسم افتتاحیه خود را برگزار کرد.[1]

در این رویداد غیر از تعظیم به آسمان‌ها و درخواست شانس، دلیل اصلی، تبلیغ فیلم در رسانه­ها و همچنین اعلام برخی جزئیات در مورد فیلم از جمله طراح اصلی آن و معرفی شخصیت­ها و چشاندن کمی از طراحی شخصیت بود.

قلب شن‌آیرو نمی­توانست به سرعت کمک کند. تقریبا مثل این بود که او در آن نگاه لطیف کشیده شده باشد. دستش را دراز کرد و به آرامی آن را روی آرنج پیشنهادی بای‌لانگ گذاشت.

در آن زمان [پا-چا-پا-چا-پا-چا] دوربین­ها خشمگین چشمک می­زدند.

بسیاری از رسانه­ها این عکس از نگاه لطیف و دوست داشتنی بای‌لانگ و شن آیرو را انتخاب کردند. آن‌ها برای همراهی آن از خلاصه­ای از داستان مقدماتی "بیرون طلا و یشم" استفاده کرده و چند خط مطلوب نوشتند.

اما حیف که این اخبار نتوانستند به عناوین خبری دنیای سرگرمی بروند.

عنوان گزارش روز "امپراطور فنگ" بود که همان روز را برای افتتاحیه خود انتخاب کرده بود.

*******

«خدا رو شکر، بای‌لانگ یه فیلم جدید داره! من حتما میخوام تماشاش کنم.»

«وقتی کسی مشهور میشه ظاهرش بهتر و بهتر میشه. این حرف اصلا اشتباه نیست. نگاه کنید چقدر قیافه بای‌لانگ تو روزنامه خوش تیپه.»

«البته من از جیانگ‌شین‌چنگ عاشقش شدم. همون طور که فکر کردم چشمام اشتباه نکردند، فکر نمی­کنی شن‌آیرو هم خوشگل‌تر شده؟ تو نمایش قبلیش فکر میکردم عادی باشه. فکر نمی­کردم این طوری لباس بپوشه و کنار بای‌لانگ وایسه، واقعا مناسب به نظر میاد.»

«همه به سبک و جهت کار احتیاج دارند، به این زمینه نگاه کنید، قطعا دنبال یه ظاهر مجلل و پرزرق و برقه. من خیلی دوستش دارم ...»

«بهرحال من قطعا به دیدنش میرم. هه هه، در مورد امپراطور فنگ صحبت نمی­کنید، فکر کنم خیلی جدیه. هرچند سوکوانه اما در مورد یه دسیسه سیاسی نیست؟ این به سلیقه من نمیخوره.»

«چرند نگو. "امپراطور فنگ" نمایش مهارت­های واقعیه. به غیر از کارگردان زی­یوان، سوکوان هم از جوونی تا پیری رو بازی میکنه. توانایی بازیگری اون واقعیه و خیلی پیشرفته­س. اونا نیازی به جلوه­های ویژه خاص ندارند. این توانایی و مهارت واقعیه.»

«هی، یعنی می­خوای بگی بای فقط یه گل بدون هیچ توانایی واقعیه؟! به ژاکت UNI تو کمدت فکر کن. کی برای خریدش تو رو همراهی کرد.»

«باشه خواهر بزرگ. منظورم این نبود. منظورم اینه که این 2تا فیلم سبکای مختلفی دارند. یکی بیشتر ارزش سرگرمی داره و اون یکی عمیقه.»

«من نمیدونم در مورد چی حرف میزنید، من فقط میخوام چیزی که دوست دارم رو تماشا کنم. اگه برای تماشای بای‌لانگ با من نیای منم برای تماشای "امپراطور فن...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب تولد دوباره یک سوپراستار را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی