صاعقه تنها راه است
قسمت: 149
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل ۱۴۹ - ۱۴۹ - قرمز
محیط خارج از دود پُر از بحث و سر و صدا بود. پس از انفجار اولیه، تماشاگران دیگه چیزی از درگیری ندیده بودن. مدتی بود که صدای چند انفجار بلند رو شنیده بودن، اما بعد از چند ثانیه همه چیز درون دود ،آرام شده بود. حالا مردم بحث میکردن که برنده کی میتونه باشه.
بیشتر شاگردا حدس میزدن که گراویس برنده شده، اما مطمئن نبودن. کریمزون فوق العاده قدرتمند بود و به عنوان قوی ترین شاگرد زیر نظر ارشدها شناخته شده بود. این نشون دهنده ی قدرت زیادش بود، چون افرادی رو میشد ارشد دونست که سال های زیادی رو تو اوج جمع آوری انرژی گذرونده باشن.بیشتراون ارشدها بدنشون رو بصورت کامل تقویت کرده بودن.
تنها دلیل موندن اونها در قلمرو جمع آوری انرژی این بود که هنوز هاله ی اراده نداشتن. با این حال، با افزایش سن، از خود راضی تر میشدن. بسیاری از ارشدها نسبت به وضعیت فعلیشون احساس رضایت داشتن. همه در داخل گیلد و در قاره میانه به اونها و قدرتشون احترام میگذاشتن. دیگه چه نیازی به قدرت بیشتر داشتن؟
با این حال، هنوز تعداد کمی از ارشدها بودن که آماده بودن تا زندگیشون رو در خطر قرار بدن تا بتونن وارد قلمرو شکلگیری روح بشن. گیلد آتش در مجموع حدود ۲۰ ارشد داشت و تنها حدود سه نفر از اونها به تجربه های بیشتر مرگ و زندگی علاقه داشتن. با این حال، چقدر سخت بود که برای کسی در اون سطح قلمروی انرژی ، تجربه ی قوی تر شدن پیدا کرد؟
اونا برای یک موجود سطح متوسط جادویی زیادی قوی بودن اما همچنین توانایی کشتن یک موجود جادویی سطح بالا رو به تنهایی نداشتن. این روند برای انسان ها هم صدق می کرد. به همین دلیل،تعداد کمی مشتاقش بودن. اول ازهمه، به دشمنی ای با انسانی با این سطح قدرت ؛ تحت شرایط عادی نیاز داشتن. مثلا،گیلد صاعقه چه واکنشی میداد، اگه یکی از ارشدهای گیلد آتش یک ارشد دیگه رو در یک مبارزه میکشت؟ قطعا شرایط دشواری میشد.
در مورد رفتن به قاره مرکزی چطور؟کارشناس های قلمرو شکل گیری روح ،قاره ی میانه رو اداره میکردن و این ارشدها هیچ شانسی ج...
کتابهای تصادفی

