فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

صاعقه تنها راه است

قسمت: 80

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 80 – بازدیدکننده قدرتمند

کمی بیش از 40روز اززمانی‌که گراویس دانه صاعقه خود را به انرژی تخریب 40درصد ارتقا داده بود می‌گذشت. در آن زمان، گراویس در مورد سبک مبارزه خود با افزودن صاعقه و هم‌چنین در مورد خود ماهیت صاعقه بسیار فکر کرده بود.

بااین‌حال، چیزی که او بیش‌ترین زمان را صرف آن کرد، کسب درآمد بود. گراویس تاکنون کمی بیش از 12.000طلا به‌دست آورده بود. در مقطعی، مأموریت‌های جانوران اهریمنی رده‌بالا دوباره ناپدید شدند. به‌نظر می‌رسید که بهشت نمی‌خواست زندگی گراویس را خیلی آسان کند. احتمالاً به این نتیجه رسیده بود که گراویس تا الان پول کافی به‌دست آورده است.

گراویس روزهایش را با شکار جانوران اهریمنی رده‌متوسط تلف نمی‌کرد. او باید حدود 10تا از آن‌ها را شکار می‌کرد تا به اندازه کشتن یک جانور اهریمنی رده‌بالا درآمد کسب کند که بیش از یک هفته طول می‌کشید. گراویس از تمرین هنرهای رزمی خود و تفکر در مورد چگونگی استفاده از صاعقه رضایت بیش‌تری داشت. اما در این روز...

تق تق تق

تنها بازدیدکننده‌ای که گراویس دریافت می‌کرد، گورن بود. او هر از گاهی می‌آمد و گراویس ایده‌‌هایی درباره چگونگی استفاده از صاعقه در مبارزه را با او مطرح می‌کرد. گورن چندین دهه بود که با صاعقه می‌جنگید، بنابراین او تجربه زیادی در این زمینه داشت. گورن هم‌چنین به‌او درباره نحوه جنگیدن افراد با عناصر دیگر گفت. چشمان گراویس در آن زمان باز شده بود و الهامات زیادی دریافت کرد.

گراویس در را باز کرد و انتظار داشت که گورن با لبخند همیشگی‌اش جلوی خانه‌اش ایستاده باشد. با‌این‌حال، این‌بار همه‌چیز متفاوت به‌نظر می‌رسید. او گورن را دید که جلوی در ایستاده بود، اما کمی خشک به‌نظر می‌رسید. علاوه بر این، او تنها نبود. شخص دیگری کنارش ایستاده بود. آن شخص حتی کمی جلوتر از گورن ایستاده بود، یعنی گورن با این شخص با احترام برخورد کرد.

آن شخص، جوانی مو سفید بود. او درواقع کوتاه‌تر بود و گراویس حدود 10سانتی‌متر بلندتر بود. لباس‌هایش مجلل به‌نظر می‌رسیدند، عبایی سفید با حاشیه‌ طلایی و حلقه‌های تزیینی که به کمربندش بسته بود. مرد، لبخند دوستانه‌ای نشان داد، اما به دلایلی، گراویس بلافاصله از آن شخص بدش آمد.

او با صدایی مؤدبانه‌ای پرسید: «سلام گراویس. می‌تونم بیام داخل؟»

او مستقیماً گراویس را بدون ارائه نام خود صدا زده بود، بنابراین خود را برتر می‌دانست. گراویس چشمانش را ریز کرد، اما قبل از هر کاری، گورن را دید که با نگاهی کاملاً شدید و جدی به او نگاه می‌ک...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب صاعقه تنها راه است را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی