صاعقه تنها راه است
قسمت: 79
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
قسمت 79 – نقشههایی برای آینده
گراویس به یک حشره عظیم با شاخهایی خیرهکننده نگاه میکرد. قد آن حدود پنجمتر و طولش 2برابر قدش بوده و شاخهایش به اندازه خود حشره بلند بودند. این اولین جانور اهریمنی ردهبالا بود که گراویس تابهحال دیده بود. درحالیکه گراویس داشت آن را تماشا میکرد، حشره مشغول خوردن محصولات زراعی یک روستا بود. قبلاً آنقدر از آن را خورده بود که تقریباً هیچ غذایی برای روستا باقی نمانده بود.
او درحالیکه خودش را بهسمت حشره شلیک میکرد زمزمه کرد: «بذار ببینیم که قدرت من در برابر یه جونور اهریمنی ردهبالا چطوریه.»
حشره قبل از اینکه گراویس یکی از پاهایش را قطع کند حتی نتوانست واکنشی نشان دهد. گراویس خیلی سریع بود. حشره بلافاصله وحشتزده شد و پوستهاش را باز کرد تا بالهایش باز شوند.
سیبر گراویس تمام بالها را از یک طرف قطع کرد و زمانیکه حشره سعی کرد بپرد تا در هوا پرواز کند، فقط از یک طرف بلند شد. سریع واژگون شد و به پهلو افتاد.
گراویس دیگر حمله نکرد و فقط به حشره نگاهی انداخت. او درحالیکه بلند شدن حشره را میدید فکر کرد: «چقدر ناامیدکننده. جای تعجب نیست که بهشت مشکلی نداشت من جونورای اهریمنی ردهبالا رو شکار کنم.»
حشره با ترس، وحشت و خشم بهسمت گراویس چرخید. او با تمام قدرتش، شاخهایش را به او زد.
گراویس به راحتی از کنار شاخها جاخالی داد. او سریعتر از هیولا بود و همراه با تجربه نبردی که داشت، میتوانست ساعتهای متوالی از تمام حملات آن طفره رود. جانور دوباره با شاخ او را زد.
گراویس می خواست قدرت خود را آزمایش کند و جلوی ضربه بعدی را گرفت. چند متر عقب رانده شد، اما این به خاطر قدرت حشره نبود، بلکه به دلیل تعادل ضعیف بود. دستان گراویس کمی میلرزید، اما فقط همین.
او فکر کرد: «این باید قویترین حملهاش باشه، اما من بدون مشکل دفعش کردم. قدرت بدن من احتمالاً با قدرت حشره برابره. بااینحال، بهخاطر وزنم من در واقع خیلی سریعترم. هرچی نباشه، حرکت دادن چنین بدن بزرگی به قدرت زیادی نیاز داره.»
حشره دوباره شاخهایش را فرو کرد، گراویس کنار رفت و سپس از تمام قدرت خود برای حمله به شاخها استفاده کرد.
سیبر گراویس قبل از اینکه متوقف شود تا حدود 75درصد در شاخ فرو رفت . با یک فشار قوی دیگر، گراویس شاخ بالایی را به دو قسمت تقسی...
کتابهای تصادفی

