فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

صاعقه تنها راه است

قسمت: 52

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
قسمت 52 – بیگانه روز موعود بالاخره رسید. سرانجام، هدف گراویس در دسترسش بود. مگر او یک دنیای پایین عنصری را فقط برای تمرین در تهذیب‌عنصری انتخاب نکرده بود؟ بالاخره بعد از تمام این مبارزات و نقشه‌های بهشت، صاعقه در دسترس گراویس قرار گرفته بود. به‌زودی، او اولین گام واقعی خود را به‌سوی مخالفت با بهشت برمی‌داشت. خارج از شهر بادی، یک میدا‌ن‌مبارزه عظیم بود که تقریباً یک کیلومتر طول داشت. کف میدان نزدیک به پنج‌متر از سطح زمین ارتفاع می‌گرفت و هیچ صندلی‌ای برای تماشاچیان احتمالی وجود نداشت. ظاهراً گیلد‌های‌عنصری به تماشاچیان اهمیتی نمی‌دادند. در وسط هر طرف میدان، پله‌های سفید مجلل منتهی به میدان قرار داشت که چند نگهبان از هر کدام محافظت می‌کردند. آن نگهبانان با توجه به لباسشان، نگهبانان معمولی نبودند. آن‌ها به ‌جای پوشیدن زره و سلاح معمولی نگهبانان، ردا‌های رنگارنگ مختلف به تن داشتند. برخی از آن‌ها ردا‌هایی به رنگ قرمز آتشین پوشیده بودند، درحالی‌که برخی دیگر ردا‌هایی به رنگ آبی اقیانوسی به‌تن داشتند. گراویس می‌توانست حدس بزند که آن نگهبانان اهل شهر نیستند، بلکه احتمالاً از گیلدها‌ی‌عنصری بودند. هنوز صبح زود بود و افراد زیادی دیده نمی‌شدند و گراویس یکی از اولین شرکت‌کنندگانی بود که به‌آن‌جا آمده بود‌. به‌سمت یکی از پله‌ها رفت که چهار نگهبان داشت و چند متر جلوتر از آن‌ها ایستاد. او اعلام کرد: «می‌خوام برای آزمون ثبت‌نام کنم.» نگهبانان همه دوستانه به او لبخند زدند که در نگاه گراویس غیرعادی به‌نظر می‌رسید. چرا نگهبانان باید به شرکت‌کنندگان اهمیت می‌دادند؟ بااین‌حال، چیزی که گراویس نمی‌دانست این بود که به نگهبانان دستور داده شده بود که بسیار دوستانه رفتار کنند. هر شرکت‌کننده یک دارایی جدید احتمالی برای یکی از گیلدها بود، و اولین برخورد خوب ممکن است شرکت‌کننده را وادار کند تا به انجمن خاص آن‌ها بپیوندد. نگهبانی با ردای زرد خاکی جلو رفت و از گراویس استقبال کرد: «خوش‌اومدی! اول از همه، باید آزمایش کنیم که واجد شرایط شرکت تو آزمون هستی یا نه.» سپس به میز سنگی در کنار سالن اشاره کرد و صبورانه توضیح داد: «لطفاً دستت رو روی میز بذار. اون بررسی می‌کنه که در محدوده سنی واجد شرایط هستی یا نه.» گراویس به صراحت گفت: «ممنون.» و به‌سمت میز رفت. میز خاکستری و از سنگ ساخته شده بود، اما گراویس می‌توانست ن...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب صاعقه تنها راه است را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی