اپ بازیگر فیلمهای ماورأطبیعی
قسمت: 126
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
چپتر صد و بیست و چهارم: بیمارستان
در ساعت دوازده شب، بازیگر توسط ییهسونگ با حیثیت و اعتبار هدایت شدند و به طبقه اول بیمارستان رفتند.
برای بازیگر ها، مختصر شناختی از هم ضروری بود. اگه بازیگر ها توانایی خشنود یا مکملی داشتند، میتونستند برای مدت کوتاهی با همدیگه متحد بشن. اگه اونها به همکاری علاقهای نداشتند، امکان داشت زمان شناخت بازیگرها اطلاعاتی بدست بیاورن. در فیلم خانه متروکه1552، تعداد کل بازیگر ها اطلاعاتی در مورد آخرین شام فاش شد.
شیهچیکمی دیرتر رسید. یهشیائوشیائو اون رو دید، چند کلمه با مردی که در کنارش ایستاده بود صحبت کرد و به سمت شیهچیرفتند.
«ههشیائو.» ههشیائو در حالیکه مخفیانه به شیهچی نگاه میکرد، برای معرفی کردن خودش پیش قدم شد. اون با دیدن اینکه چقدر این شخص متواضع و مودب هست و کسی رو تحت سلطهش در نمیاره؛ مخفیانه سری تکون داد. شیهچی بین نسل جدید بازیگر ها، بسیار محبوب بو. و تواضعی که از خودش نشون میداد، برای بقیه غیر منتظره به شمار میاومد.
بعد از یه توافق کوتاه، شیهچی و یهشیائو با خوشحالی باهم صحبت کردند.
«اگه اشکالی نداره، میگم انگاری تو همسن یهشیائوشیائو هستی. تو میتونی مارو دنبال کنی و منو عمو یه صدا بزنی.» ههشیائو بامهربونی صحبت کرد. اون همیشه احساس میکرد که وظیفه داره از نسل جوانی که چشمگیر و دارای شخصیت خوب هستن، مراقبت کنه.
شیهچیبا لبخند سرتکون داد.
همه افراد دور هم جمع شده بودند. جمعا 12 نفر بودند. این عدد کاملا عادی به شمار میومد.
یهشیائوشیائو در مورد اینکه شیهچی تازه از راه رسیده فکر کرد، در خفا با صدایی آروم بقیه افراد رو به شیهچی معرفی کردش. «این یوان یه هست. اون یکم مغروره اما شخصیت خوبی داره. اون طرفدارهای زیادی هم داره و باید به سطح دو صعود میکرد....»
«ییهسونگ.... فکر کنم شما باید همدیگر رو شناخته باشید. من در موردش صحبت نخواهم کرد.» یهشیائوشیائو از ترس لمس کردن حریم خصوصی شیهچی، از این بخش رد شد.
اون برای مدت زیادی داخل برنامه مونده بودش، بازیگرهای زیادی رو میشناخت و روابط بین فردی خوبی هم داشت. یهشیائوشیائو نسبتا آگاه بود و میدونست اون آیتم ها، چیزیه که ییهسونگ داده.
شیهچی در حالیکه در سکوت به حرف های دختر گوش میداد، سری تکان داد و کمی بخاطر دانش یهشیائوشیائو ازش سپاسگزار بود. با این حال، رن زه از حضور این همه بازیگر قدرتمند تو این فیلم متعجب شد، از جمله یهشیائوشیائو و ههشیائو که کنار اومدن باهاشون خیلی راحت بودش.
«خب، اینم عمو هه که معرف حضورت هست.» یهشیائوشیائو خندید و پلک زد. «اون بازیگر معروفه و تخصصش تو فیلم های ارواح هست. من هم بازیگر درجه سه هستم اما ضعیف تر از اونم. خیلی شرم اوره که بگم من قادر مطلقم.....»
هه شیائو با حرفش مخالفت کرد. «اگه سخت کوش تر بودی، از من میزدی جلو.»
رنزه بی صدا آهی کشید. ناگهان بازیگر های درجه سه، همه جا بودند و اون کمی احساس ناراحتی میکرد. اون از پیش بازیگر های اوج، به محشور شدن با بازیگر های رده پایین پا گذاشته بود. آیا تو فیلم بعدی تبدیل به سیاهی لشکر میشد؟ رن زه مخفیانه آهی کشید. این مرد شیهچی خیلی سریع میدوید و پیشرفت میکرد. اما سرعت خودش نرمال بود.
یهشیائوشیائو بقیه رو نمیشناخت. اون زمزمه کرد:«در هر صورت، تو بهتر از منی. پیشکارم از قبل بهم گفته بود، من نباید از اون هایی که نمیشناسمشون، بترسم.»
شیهچی با لبخند گفت:«ممنونم.»
شیهچی متوجه شد اتفاقا همه بازیگران قدرتمند رو میشناسه.
ههشیائو، یهشیائوشیائو، یوانیه، ییهسونگ و شیهیانگ پنج نفر بودند. با اضافه کردن خودش و رنزهمیشد هفت نفر. چهار خاکستری نامِ گوشت توپ و یه تازه وارد که شانس خودش رو امتحان میکرد، وجود داشت. بنابراین، لیست بازیگر های فیلم بیمارستان، بسیار فاخر و پر زرق و برق بود. یک بازیگر درجه یک، یک بازیگر درجه دو، دو بازیگر درجه سه و تعدادی تازه وارد وجود داشت.
هفت نفر از اون ها دکتر، ههشیائوو یهشیائوشیائو رهگذرانی مشتاق و سه نفر باقی مونده اعم از رنزه، مریض هایی بودن که بخاطر مشکل جسمی، نیمه شب به بیمارستان مراجعه کرده بودند.
ییهسونگ گفت:«اگه چیز دیگه ای نیست، بیاید اینجارو ترک کنیم.»
هرکسی افکار متفاوتی داشت. اگه اونها نمیخواستند زمان رو هدر بدن، میبایست پیرنگ رو جداگانه تشخیص و کشف کنن. شیهچی در موردش فکر کرد و اونها رو متوقف کردش. «من پیشنهاد میکنم که تعداد زخمی هارو گزارش کنیم.»
چندین پزشک به طور محسوسی، مکث کردند.
«من فکر نمیکنم این زیاده روی باشه،...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب اپ بازیگر فیلمهای ماورأطبیعی را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی


