اپ بازیگر فیلمهای ماورأطبیعی
قسمت: 99
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل99: زندگی در دوزخ
یان جینگ اون رو ثبت نام کرد. همون شب شیهچی یه پیام از رنزی دریافت کردش.
رنزی:«از نمایندم شنیدم قراره تو این فیلم نارنجی بازی کنی.»
شیهچی تعجب کرد و بعد خیلی عادی جواب داد:«بله.»
رن زی:«منظورم رو اشتباه متوجه نشو. اینکه ازت میپرسم، به این معنی نیستش که دارم بهت توجه نشون میدم. چون همه بهت خیره شدن و هی دربارت صحبت میکنن، اینو شنیدم. واقعا من....من قصدی نداشتم که در موردت چیزی بشنوم.»
شیهچی:«اممم.»
رن زی:«من با امتیازام نماینده استخدام کردم. اون یه نماینده بالارتبه هست و اطلاعات زیادی داره. من ازش یکم اطلاعاتی گرفتم و فهمیدم دو نوع شرایط فیلم نارنجی وجود داره. یکیش اینه که 3000 امتیاز بدست بیاری و اونیکی شرایط، خیلی خاصتره. این وضعیت نسبتا نادر هست. بنابراین 3000 امتیاز باید حداقل، برای خط فیلمی باشه که قراره توش بازی کنی. دیگه واقعا نمیخوای بهش فکر کنی؟ اگه به یه آدم مهم و پرنفوذ بربخوری....»
شیهچی اهمیتی ندادش و گفت:«بعد از وارد شدن این گزینه ها محدود میشن. برای چی باید بترسم؟!»
یک سیستم مهارکننده آیتم در بازی وجود داشت.
در ابتدا، بازیگران هیچ ایتمی نداشتن یا اگر هم داشتند خیلی کمیاب بود. زمانی که تعداد فیلمهای بازی کرده افزایش پیدا میکرد، آیتم بیشتری در دسترس اونها قرار میگرفت. به طور طبیعی برای برنامه غیر ممکن بود که به بازیگرها اجازه بده، که در یک زمان همه آیتم های موجود رو وارد بازی کنن و از اون سود ببرن. این برای ستاره های در حال ظهور با امتیاز های کمتر، ناعادلانه محسوب میشد. همچنین مخاطبان هم نمیخواستن همه مدل آیتم رو یک دفعه و در یک قسمت ببینند. بنابراین برنامه، سیستم مهارکننده آیتم رو راه اندازی کرد.
در یک فیلم ترسناک، بازیگران حداقل میتونستند سه آیتم رو وارد کنند.
وجود سیستم مهارکننده آیتم باعث شده بود، تکیه بازیگران به تعداد زیاد آیتم برای رفتن به مرحله بعد و نادیده گرفتن توانایی خودشون، از بین بره. همچنین بازیگرانی که تعدادی زیادی آیتم در فیلم های رده پایین جمع میکردن و سپس تو فیلم های رده بالا بقیه افراد رو اذیت میکردن، هم گرفته میشد.
گذشته از این، هدف برنامه این بود که ستاره ها، فیلم خوب تولید کنند نه فیلم های به درد نخور. بنابراین، اگر حریف، امتیاز بیشتری داشت، اون ها میتونستند حداکثر سه تا آیتم داشته باشن. اگر تعداد آیتم هایی به کار برده میشد محدود بود، پس کیفیت اون ها براشون سرنوشت ساز میشدش. با این حال فاصلهِ کیفیت بین آیتم ها به اندازه مورد انتظار، اونقدر ها هم زیاد نبود. به بیان ساده، آیتم ها فقط یک ابزار محسوب میشدند. استفاده از اون ها بستگی به بازیگر داشت.
رن زی گفت:«درسته. من بهت یه هشدار دیگه میدم. بازیگر ها با امتیاز 5000 به بالا ممکنه استعداد داشته باشن.»
شیهچن:«بله.»
رنزی:«حتی قرار نیست ازم بپرسی استعداد چیه؟!»
شیهچی:«یعنی حتی اگه در موردش نپرسم نمیخوای چیزی بگی؟»
رن زی برای مدت طولانی مکث کرد و گفت:«تو خیلی بیرحمی.»
سپس اون شروع به حرف زدن در مورد استعداد کرد. در آخر رن زی گفت:«بیا ببینیم استعداد کی بهتره.»
شیهچی بدون هیچ هیجانی جواب داد:«اوه.»
رن زی:«...»
رن زی برای لحظهای سکوت کرد و گفت:«میخوای در موردم تجدید نظر کنی؟!»
شیهچی یکه خورد. بعد به یاد آورد رن زی چه کار هایی برایش انجام داده و قلبش کمی گرم شد. رن زی قطعا یک پارتنر مورد اعتماد بود و در موقع بحران اون رو ترک نمیکرد و احتمال خیانتش هم خیلی پایین بود. اون لبخند زد و سریع جواب داد:«باشه.»
رن زی:«ماهمدیگر رو میشناسیم و میتونیم باهم دیگه بریم. این خیلی خوب نیست؟ تو از من مراقبت میکنی و من تورو شفا میدم.»
شیهچی:«باشه.»
بعد از گپ زدن با رن زی، شیهچی تازه صفحه گوشیش رو قفل کرده بود که ناگهان پیامی دریافت کرد.
شیایویائو:«شنیدم قراره تو اون فیلم نارنجی شرکت کنی؟»
شیهچی نه چند مودبانه پاسخ داد:«مشکلی درش وجود داره؟!»
شیایویایو:«این فیلم یه فیلم روح هست من هم میتونم به اونجا برم. من خودم تمایل دارم، اما برنامه بازیگرهایی با مهارت های شخصی قوی رو توصیه میکنه. پس... میتونی ازم مراقبت کنی؟! گذشته از این، ما قبلا همکاری خوبی با همدیگه داشتیم.»
شیهچن میدونست اون داره به طور مخفیانه به اینکه چطور قب...
کتابهای تصادفی



