فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

اپ بازیگر فیلم‌های ماورأطبیعی

قسمت: 81

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل 81 – خانه متروکه 1552 (13)

«این تنها راه برای توضیح تعداد افراده.»

سینه لوون کمی بالا رفت و پائین آمد. لحظه‌ای که به علت و معلول فکر می‌کرد، عرق کرده بود.

رن‌زه پرسید: «کمپ حیوانات؟»

«آره.» شیه‌چی سرش را پائین انداخت و به ساعتش نگاه کرد: «زمان زیادی ندارم. فقط 30 دقیقه وقت داشتم تا تصمیم بگیرم می‌خوام به کمپ حیوانات ملحق بشم یا نه. به کمپ روح آدمخوار اشاره کردم تا یه ایده به شما بدم. فعلا، پاداش کمپ حیوانات قابل اطمینان‌ترینه، اما سخت‌ترینم هست و فقط یه عضو می‌گیره. تصمیم گرفتم بهش ملحق بشم حتی اگه سخت باشه، پاداشش بد نیست. برای من بهترین انتخابه. اما هنوز توی برنامه، اون رو تائید نکردم، چون می‌خوام تازه کردن غذای دوم رو به تأخیر بندازم تا از پیدا نشدن اتیکت دوم که به وسیله بره شیرخوار کبابی با ذغال به وسیله یه نفر دیگه جلوگیری کنم...»

«اتیکت؟»

شیه‌چی با دیدن نگاه متحیر آن دو نفر، دستش را تکان داد: «فعلا توضیحش نمی‌دم، اما ممکنه بعدا مجبور بشیم خونه رو جستجو کنیم.»

لوون پرسید: «دنبال دندونا بگردیم؟»

شیه‌چی سر تکان داد: «بیشتر از اون.»

لوون گیج شده بود: «دنبال چی بگردی؟»

رن‌زه هم با سردرگمی به شیه‌چی خیره شد.

شیه‌چی با آرامش به آن‌ها گفت: «دنبال جسد بگردیم.»

رن‌زه اخم کرد: «یه جسد؟ دنبال جسد روح آدمخواری تا بدنش رو از بین ببری و اون رو نابود کنی؟»

لوون نگرانی خود را ابراز کرد: «اما یادمه که گروه یوجینگ جسد سرآشپز رو تصادفی پیدا کردند. صدای جیغ شنیدیم...»

«نه، دنبال جسد روح آدمخوار نیستیم.» شیه‌چی بلند شد: «می‌خوام جسد مردی رو پیدا کنم که دندونا رو قایم کرده.»

او ادامه داد: «در حال حاضر، روش شکست دادن روح آدمخوار اساسا مشخصه. باید 2 اردوگاه دیگه قوی‌تر بشن. چون روش از بین بردن روح آدمخوار به ما داده شده، دیگه نیازی نیست جسدش رو پیدا کنیم. چون پیدا کردنش هیچ کمکی به ما نمی‌کنه. تنها راه، همونیه که گفتم.»

«پس باید دنبال بدنی که احتمالا دندونای روح رو قایم کرده، بگردیم. پیداش کنیم و کمکش کنیم به اندازه کافی قوی بشه تا با روح آدمخوار مبارزه کنه. این روند باعث خوشبختی شما می‌شه.»

رن‌زه و لوون نگاهی رد و بدل کردند: «می‌خوای ما یه محرک برای باز کردن مخفیگاه روح قایم کننده دندون پیدا کنیم و به اون کمپ ملحق بشیم؟»

شیه‌چی سر تکان داد.

ذهن رن‌زه و لوون روشن شد.

شیه‌چی به سمت دیوار رفت و با انگشت اشاره‌اش به آن ضربه زد: «به این گوش کن. دیوار، یه دیوار چوبی توخالیه.»

«برنامه گفت که عمارت رو تا وقتی زنجیره منطقی کافی وجود نداشته باشه، نمی‌تونیم تخریب کنیم، چون نمی‌شه منطق اولیه رو نقض کرد. اما اگه استدلال من درست باشه، ما یه زنجیره منطقی کافی داریم و می‌تونیم شروع به تخریب دیوارا برای پیدا کردن جسد بکنیم.»

«علاوه بر این، خونه چوبی، یه ویژگی دیگه هم داره.» و نگاهش را به زمین دوخت.

حالت رن‌زه تغییر کرد: «یعنی ممکنه زیر زمین یا زیر چوبا باشه؟»

«درسته. پس شما باید در اسرع وقت پیداش کنید. مطمئن نیستم ژائوجین‌هوا و بقیه به کمپ روح زن پیوستند یا نه. اگه مغزشون خوب کار کنه، نباید به اون ملحق بشند. اگه مغزشون خوب کار نکنه، بیشترشون فریب روح آدمخوار رو می‌خورند و شروع به گشتن دنبال دندونا در همه جا می‌کنند.»

«قبلا برنامه رو بررسی کر...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب اپ بازیگر فیلم‌های ماورأطبیعی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی