فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم بقا

قسمت: 12

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

10 امتیاز زندگی بدست آمد.!

ناگهان درد شدیدی به بدن رایان هجوم برد، زخم روی سینه اش می پیچید و می سوخت اما مشکل اصلی این نبود، با سرفه هایش خون تیره ای بیرون می ریخت صحنه ی منزجر کننده ای بود، خون گندیده بنظر می رسید و بوی بدی هم می داد.

او مهلت توجه به چیز های پیش پا افتاده را نداشت، سر تا سر بدنش این بار نه مثل نیش های مورچه بلکه مانند هزاران نیش مار و عقرب می سوخت و گر می گرفت.

خون از لب هایش جاری شد، انرژی عظیمی را احساس می کرد، آماده نبود، بدنش تحمل و ظرفیت این مقدار از انرژی را نداشت، دیگر سرزنده به نظر نمیرسید، عذاب به آن غلبه می کرد.

روی زمین به خود می پیچید، دست و پا می زد و تقریبا بلند فریاد می کشید، او نمیتوانست ببازد، دندان هایش را محکم تر فشار داد و خون بیشتر روی لب هایش را پر کرد، رایان با صدایی دردناک و خفه زمزمه کرد:

«از هیولا فرار نکردم که اینجوری بمیرم، من نمیتونم تسلیم بشم، لعنت، آخخخخخخخ!.»

او بی وقفه ناله میکرد تا اینکه تقریبا از شدت ضعف بیهوش شد، درد ارزشش را داشت، پوزخندی روی صورت غرق در خون رایان نشست، مانند دیوانه ای به نظر می رسید که از شدت درد عقلش را از دست داده بود، سرفه کرد و با آستین لب هایش را پوشاند، سر تا پایش خونین بوداو غرق در خون بود.

رون هایی در پیش او دیده می شد.

تکامل انجام شد.!

شما به سطح H تکامل یافتید.!

نام: [رایان]

گونه: [انسان]

سطح: [H]

امتیاز زندگی : 7/100

مهارت ها: [تشخیص هاله]

تسلیحات:[خنجر نور]

تغییر بزرگی نبود اما نسبت به زمانی که در این دنیا گذرانده بود، پیشرفت غیر قابل باوری در نظر گرفته می شد، او قوی تر شده بود، بسیار قوی تر از قبل، تقریبا قابل مقایسه نبود.

خنده های زشتی در اطراف پیچید، صدای آن بسیار آزار دهنده بود، او همانط...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم بقا را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی