فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم بقا

قسمت: 8

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

رایان به فضای اطرافش نگاهی انداخت، جسد مار غول پیکر روی زمین افتاده بود، او توانایی حمل کردن همچنین موجودی را نداشت، اما باید مکان را ترک می کرد،بوی خون فضا را پر کرده بود. صدای زوزه ها بلند تر و نزدیک تر می شد.

انرژی و سرزندگی تازه ای در بدنش جاری شد، درد خفیف باز هم باعث آزار بود اما او مثل دفعه قبل واکنش نشان نداد، دفعه اول شوکه شد ولی الان انتظارش را داشت، او قوی تر از قبل و ساخته تر شده بود.

روزی تقریبا فوق العاده با شبی بلند که ادامه داشت، پیش تر شب را نشان دهنده آرامش و بهترین زمان برای استراحت در نظر می گرفت اما حالا درجنگل وضعیت این چنین نبود شب تازه شروع شکار برای جانوران قوی تر و وحشت مبارزه های پی در پی برای بقا را رقم می زد.

زمانی خطرناک که رایان آمادگی رویارویی با آن را نداشت، او تقریبا مطمعن بود که بعد از این حداقل توانایی فرار کردن را دارد شاید هم حتی کشتن حریف، اما اگر به چندتا و یا حتی موجودی قوی تر بر می خورد، تنها میتوانست برای زنده ماندن امید به معجزه داشته باشد.

اطراف رودخانه بوی وحشتناگ مرگ همراه با بوی غلیظ خون به مشام می رسید مکانی که میدان خوبی برای آغاز شکار آخر شب بود. همچنین خود آب هم دلیلی برای رویارویی با جانوران دیگر بود. او باید اینجا را ترک می کرد و در مکانی دیگر شب را امن میگذراند.

او نگاهی به جسد مار انداخت، حیف بعد از خراب کردن بدن گرگ حتی نمیتوانست از آن استفاده ای داشت باشد، راه میان درختان را پیش گرفت، تاریکی شب با صدا هایی ترسناک عجین شده بود.

مدتی گذشت اما اثری از آبادی ی...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم بقا را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی