فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

همترازی با خدایان

قسمت: 110

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت110

لنسلوت.

این نامی بود که آنرا بارها شنیده بود. رئیس انجمن میزگرد.

او به همراه آرتور از برج بالا رفته و حدود صدسال پیش به رتبه داری تبدیل شد که میزگرد را در آستانه تبدیل شدن به انجمنی بزرگ قرار داد. اما اینکه لنسلوت خیانتکار باشد...

«...تعجب نکردی؟»

از آنجایی که یو وون به این اخبار شوکه­کننده واکنشی نشان نداد، آرتور فکر کرد که چیزی غیرعادیست، پس گفت: «به نظر می­رسه که نمی­دونی لنسلوت کیه. خب، احتمالاً میزگرد تا الآن ناپدید شده باشه.»

«میزگرد ناپدید نشده. درعوض خیلی بزرگتر از قبل شده.»

«واقعاً؟»

صدای آرتور با شنیدن چنین خبر غیرمنتظره­ای بعد هزاران­سال کمی سرزنده­تر شد. البته این فقط برای یک لحظه بود.

«پس لنسلوت حتماً اونجاست.»

«آره.»

صدای آرتور دوباره سرزنده شد: «...پس باید حتی بیش از پیش عجله کنم. درخواست منو قبول می­کنی؟»

«حتی اگه از من چنین چیزی رو بخوای...» یو وون آه ناخوشایندی سر داد: «من یه نکرومانسر نیستم.»

«چی؟»

«دلیل اینکه الان میتونم صدای تورو بشنوم احتمالا به خاطر تاثیر این آیتمه. من مثل نکرومانسرها توانایی احضار و استفاده از آنددها رو ندارم.»

صدای آرتور کمی دچار شبه و تردید شد، انگار که تمام امیدش را از دست داده باشد. «غیرممکنه...»

یو وون بعد از اینکه کمی به واکنش آرتور فکر کرد سرش را تکان داد: «ولی هنوز میتونم تمام تلاشمو بکنم. اینطور نیست که روش­های دیگه­ای وجود نداشته باشه.»

«روش­های دیگه؟»

«یه راهی هست. در هر صورت از اونجایی که اخیرا تعداد زیادی روح جمع کردم به فکر بدست آوردن چنین مهارتی بودم، پس اونقدرها هم برای من بد نمیشه.»

او از قبل برنامه داشت تا در مقطعی با مرلین ملاقات کند و حالا حتی نیازی به میانبر زدن هم نداشت و یک مزیت عالی بود اگر آرتور به متحد او تبدیل می­شد.

یه وقتی هم نیازه که با لنسلوت سروکله بزنم.

از این گذشته این فقط به خاطر آرتور نبود. یو وون نمی­توانست بگذارد که بریتانیا و میزگرد گمراهی و تباهی کشیده شوند و اگر او می­توانست لنسلوت را به دام بیندازد، شاید پاداش بزرگتری هم بدست می­آورد.

زمان بندی خوبیه.

یو وون سرش را تکان داد: «من درخواستتو قبول می­کنم.»

«ممنونم.»

[شما درخواست آرتور را پذیرفتید.]

[شروع "تطهیر بریتانیا"]

[به محض اتمام، شما اطاعت پذیری کامل آرتور، شاه شوالیه­ها را بدست می­آورید.]

[شما روح شاه شوالیه­ها را بدست آوردید.]

پیامی ظاهر شد تقریباً یک پیام غیرمنتظره بود. یو وون فکر می­کرد که این یک درخواست ساده است اما اینکه سیستم برای آن یک پیام بسازد...

این هم یه نوع بخش مخفیه؟

از زمانی که آرتور مرد بیش از هزار سال گذشته بود. او احتمالاً بعد از اینکه برای مدتی طولانی در داخل سیاهچال سوسانو مانده بود تبدیل به بخشی از سیستم شده بود.

تطهیر بریتانیا احتمالاً ماموریت مربوط به خائن یعنی لنسلوت بود.

اطاعت پذیری کامل اون...

شاید که شبیه یک پاداش اضافی به نظر می­رسید اما یو وون از آن راضی بود.

بدک نیست.

دو چیز برای کنترل کردن یک آندد نیاز است، بدن و روحی قوی. با این حال، فقط این دو چیز برای کنترل کامل یک آندد کافی نیستند.

برای اینکه یک آندد بتواند از 100% قدرت واقعی‌اش استفاده کند باید به خواست خودش اربابی را انتخاب کرده و به‌طور کامل مطیع آن شود. در این خصوص، پاداش این ماموریت به طور قابل توجهی ارزشمند بود.

زمانی که یو وون دستش را از روی چشم برداشت روح آرتور به درون کاینی مکیده شد. این اولین روحی بود که یو وون بدست آورده بود.

از آنجایی که مبارزه تمام شده بود یو وون شمشیر آرتور، اکسکالیبر را از روی زمین برد...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب همترازی با خدایان را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی