فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

همترازی با خدایان

قسمت: 102

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

[بازیکن کیم یو وون آزمون را پشت سر گذاشت.]

این پیامی بود که روی کیت بازیکن سرپرست آزمون ظاهر شد.

برای تسئوس که مدت­ها منتظر بود این پیام مثل اصابت رعد و برقی ناگهانی بود.

اون قبول شد؟

نگاهش به آرامی لرزید. او حتی دوبار بررسی کرد تا ببیند که آیا چیزی را اشتباه دیده یا نه، اما این یک توهم نبود.

«اتفاقی افتاده؟»

سوتار تغییر جزئی چهره‌ی تسئوس را از دست نداد.

«یه چیزی اونطور که می­خواستی پیش نرفته، مگه نه؟»

«لعنتی...»

تسئوس قبل از اینکه بتواند ناسزا بگوید، وقتی که متوجه شد سوتار سرش را به بغل چرخانده است، متوقف شد.

«...؟»

نگاه تسئوس نیز به سمتی چرخید که سوتار داشت به آن نگاه می­کرد. نگاهش در جهت اقیانوس بود. جایی که لاک‌پشت دریایی در آن قرار داشت.

شووو-

سر لاک‌پشت دریایی ناگهان به پایین آمد و درون آب افتاد. و این باعث شد تا تسئوس دوباره به چشمانش شک کند. او قطعاً همین حالا محتوای پیام را تایید کرده بود اما وقتی با دو چشمان خودش آنرا دید، نمی­توانست واقعیت را باور کند.

پنگ-!

سقوط سر لاک‌پشت دریایی در اقیانوس، سونامی بزرگی ایجاد کرد و آب دریا که به سمت بالا پرتاب میشد مانند باران به پایین می­بارید.

باران موهای تسئوس را خیس کرد و آب سرد هوش او را سر جا آورد. او احساس می­کرد که به زور به واقعیت بازگشته است.

یه بازیکن طبقه بیستم واقعاً شکستش داده...

چند هیولا باید در داخل بدن لاک‌پشت دریایی وجود داشته باشد؟ او حتی نمی­توانست حدس بزند. احتمالاً هزاران، نه، ده ها هزار هیولا در آنجا بودند.

آیا واقعاً پیدا کردن [کریستال الهی دریا] در بدن چنین جانوری ممکن بود؟

این آزمونیه که حتی رتبه دارها هم نمیتونن اون رو بگذرونن.

او طبیعتاً فکر می­کرد که حتی اگر کیم یو وون خارق العاده باشد هم نمی­تواند از این آزمون عبور کند. به همین دلیل بود که تسئوس تصمیم گرفت حرکت خودش را بعد از شکست خوردن یو وون انجام دهد. اگر او در آن مرحله دخالت می­کرد، مدیران نیز درکار او دخالت نمی­کردند. با این حال...

لعنت بهش.

فشردن-

تسئوس فریاد زد:«کیم یو وون رو پیدا کنید!»

«بله، قربان!»

سوتار هم ساکت نماند.

«متوقفشون کنید!»

«بله!»

رتبه دارهای هردو گروه غولها و الیمپوس به یکباره شروع به حرکت کردند. همانطور که رتبه دارهای غول­ها برای متوقف کردن او حرکت کردند، تسئوس با خشم به آنها خیره شد.

او گفت:«اگه الان کنار نکشی، تاریخ تکرار میشه.»

سوتار پاسخ داد:«اگه الان حرکت کنیم، باز هم برای ما شکست خواهد بود.»

«داری میگی که براتون مهم نیست که نبرد غولها دوباره اتفاق بیوفته؟»

«این آماده سازی برای اون نبود؟ حتی فکرشم نکن که همچین تهدیدی روی ما کارکنه.»

سوتار تیغه خود را غلاف بیرون کشید، شمشیری که نمایانگر یکی از رده بالاترین رتبه داران و شخصی در مرکز فاجعه بزرگ رگناروک، سورتر بود و دیوانه بار در آتش می­سوخت.

«بیا همین جا تمومش کنیم، تسئوس.»

فوشش-

هوای اطرافش در یک لحظه به جوش آمد. آسمان سرخ شد و زمینی که به خاطر باران سرد شده بود، داغ شد. جهان به خاطر قدرت مقدس سوتار شروع به گرم شدن کرد.

اون جدیه.

تسئوس ناگهان به جنگ بزرگ غولها فکر کرد. او سه بار با سوتار درگیر شده بود اما آنها هیچوقت نتوانسته بودند مبارزه را به پایان برسانند زیرا غول­ها همیشه در طرف بازنده بودند، سوتار نمی­توانست ادامه دهد و تصمیم به عقب نشینی می­گرفت.

با این حال، تسئوس می­دانست که نتیجه تمام آن نبردها باخت خودش بود. او مطمئن نبود که اگر تا انتها می­جنگید، بتواند سوتار را شکست دهد.

«سوتار.»

«...؟»

«تاریخ درحال تکرار و تغییر ناپذیره.»

لبخندی کج روی صورت تسئوس ظاهر شد.

و در آن لحظه...

حباب،حباب-

مرکز اقیانوس شروع به جوشیدن کرد.

سوتار که مدتها با الیمپوس رابطه­ی بدی داشت، این صحنه را جوری به یاد آورد که انگار همین دیروز بوده است.

«بیخی...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب همترازی با خدایان را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی