فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

همترازی با خدایان

قسمت: 96

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

ممتحن آزمون طبقه 20، تِسِئوس، یک رتبه‌دار از الیمپوس بود. او رتبه بسیار بالایی داشت و به لطف بودن پسر یک فرد خاص، نفوذ بالایی در المپ داشت.

“کیم یو وون…” تِسِئوس سرش را بلند و اخم کرد و دستوری را که از المپ گرفته بود خواند.

«شرایط سخته.» آنها به او کاری برای انجام داده بودند، اما شروط زیادی برای آن وجود داشت.

«نباید خودم رو مستقیماً درگیر آزمون کنم. توسط سایر بازیکن‌ها شناسایی نشم و مواظب مجازات برج باشم.» همه آنها شرایط دردسر سازی بودند.

«المپوس خیلی ترسو شده. اونا مثل موش رفتن تو سوراخشون.»

«قربان به دلیل اتفاقاتی که در طبقه‌ی اول و یازدهم افتاد واقعا نمیشه بیشتر از این خطر کرد.»

تسئوس نگاهی به سفولیوس انداخت، یکی از هموطنان رتبه‌دار الیمپوسی که این دستور را برای او آورده بود.

تسئوس از اوضاع آگاه بود. «آره مطمئناً اتفاقات زیادی در این مدت رخ داد. بعد از ناکامی‌مون در گرفتن هفایستوس در طبقه اول، هیپنوس هم به‌خاطر تداخل در آزمون طبقه یازدهم به‌دست مدیر گرفتار شد.»

به لطف همه این اتفاقات، اولیمپوس در حال حاضر تحت نظارت ویژه مدیران بود.

«حالا هم من باید وظیفه‌ی تمیزکاری گندی که اون احمقا به بار آوردن رو برعهده بگیرم.»

«بانو هرا معتقدن که شما می‌تونید به خوبی از پس این کار بر بیاید.»

تسئوس آه عمیقی کشید. کار چندان سختی نبود، اما مشکل اینجا بود که تک‌تک این موارد قوانین برج را نقض می‌کردند و اگر مدیر متوجه می‌شد، این میخ آخر بر تابوتش بود.

کاری که نباید اتفاق می‌افتاد، قبلاً دو بار رخ داده بود.

تسئوس پس از اینکه فکری به ذهنش خطور کرد ایستاد و سرش را تکان داد: این کار اونقدرها هم سخت نیست، اما... نه، اگر سخت نبود که افرادمون تا حالا دو بار شکست نمی‌خوردن.

هدف او مردی بود که در طبقه اول با یک رتبه‌دار مبارزه کرده بود. او سپس در برابر یک ناظر آزمون که او هم رتبه‌دار طبقه یازدهم بود پیروز شد و معلوم نبود که تا به حال چقدر قوی‌تر شده است.

تسئوس تصمیم گرفت که دیگر کیم یو وون را به عنوان یک "بازیکن" نبیند.

«خب بازیکنایی که به من کمک می‌کنن قراره چه افرادی هستن؟ فکر نمی کنم که ما بتونیم از رتبه‌داری برای این کار استفاده کنیم.»

«انجمن گرگ سرخ به ما پیشنهاد همکاری داده.»

«گرگ سرخ؟» تسئوس در حالی که سعی می‌کرد به یاد بیاورد که آنها چه کسانی هستند، سرش را تکان داد. «اوه، اون روانی‌ها.»

«اون‌ها افراد بدنامی هستن که در طبقات پایین فعالیت دارن، حتی با اینکه در بینشون فقط دو نفر ربته‌دار وجود داره.»

«شنیدم که هورنگ برای خودش آدم کار بلدیه.»

«اون در حال حاضر در این طبقه حضور داره قربان.»

«اوه واقعا؟»

«اون اولین کسی بود که به ما خبر داد که یو وون در این طبقه‌ست. من معتقدم که اون کمک بزرگی برامون میشه.»

این خبر خوبی بود. گروه گرگ سرخ نسبتاً مفید بودند و هورنگ بازیکنی بود که اخیراً شروع به اثبات شایستگی خودش کرده بود، به اندازه ای که حتی اولیمپوس نیز به او پیشنهاد استخدام داده بود.

«پس بیایید اون رو به انجمن گرگ سرخ بسپاریم. بهشون بگو که قبل یا بعد از آزمون حرکتشون رو انجام بدن. در مورد خود آزمون هم…»

«ما از سمت خودمون یک‌سری بازیکن برای مبارزه باهاش می‌فرستیم اما فکر می‌کنم اگر هیچ انتظاری نداشته باشین بهتره قربان.»

«پس برو سراغشون.»

«شما هم شخصاً حرکتی انجام می‌دید قربان؟»

«این احتمال وجود داره که انجمن گرگ‌ سرخ هم شکست بخوره، بنابراین به این فکر بودم که خودمم همراه چند نفر از افراد اداره براش نقشه بریزیم.»

هرکسی که در این اداره کار می‌کرد حداقل رتبه‌دار بود. تسئوس به تنهایی به اندازه‌ي حداقل سه یا چهار رتبه‌دار متوسط ​​ارزش داشت، اما حالا قرار بود چندین رتبه‌دار دیگر را هم با خودش همراه کند.

«این بار مطمئنا از شرش خلاص میشیم.»

سفولیوس تعظیم کرد، «پس من این ماموریت رو به شما واگذار می‌کنم قربان.»

«دیگه می‌تونی بری.»

«بله قربان.»

سفولیوس مانند برف در حال آب شدن ناپدید شد. اما تسئوس تعجب نکرد ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب همترازی با خدایان را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی